دانلود رمان خانه ی من

دانلود رمان خانه ی من

دانلود رمان خانه ی من
توضیحات

دانلود رمان خانه ی من

نام رمان : خانه ی من

ژانر :اجتماعی عاشقانه

نویسنده :منا معیری

خلاصه :

بیچاره قاسم…

ده سالش بود ولی شاید اندازه

یک بچه دو ساله هم نمی فهمید

و دیوانه وار می خندید…

بیخیال دنیای اطرافش روی دیوار

دالی بازی می کرد و می خندید.

مادر معتادش در بچگی به او قرص خواب می داد

که صدای گریه های قاسم که از گرسنگی بود

را نفهمد. قاسم دوباره پرید روی دیوار و خندید:

دالی…

خواهرش هجده ساله بود اسمش قدسی بود

و از همان بچگی صدایش می زدند شراره‌…

صورت خود را آرایش می کرد

و مثل بدل فروشی سیار بود…

مانتوی فسفری می پوشید و می گفتند

که پدرش کلاهش را بی اندازد بالاتر

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان خانه ی من”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

35.000 تومان

نام رمان : خانه ی من

ژانر :اجتماعی عاشقانه

نویسنده :منا معیری

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

دانلود رمان خانه ی من

35.000 تومان

نام رمان : خانه ی من

ژانر :اجتماعی عاشقانه

نویسنده :منا معیری

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

توضیحات

دانلود رمان خانه ی من

نام رمان : خانه ی من

ژانر :اجتماعی عاشقانه

نویسنده :منا معیری

خلاصه :

بیچاره قاسم…

ده سالش بود ولی شاید اندازه

یک بچه دو ساله هم نمی فهمید

و دیوانه وار می خندید…

بیخیال دنیای اطرافش روی دیوار

دالی بازی می کرد و می خندید.

مادر معتادش در بچگی به او قرص خواب می داد

که صدای گریه های قاسم که از گرسنگی بود

را نفهمد. قاسم دوباره پرید روی دیوار و خندید:

دالی…

خواهرش هجده ساله بود اسمش قدسی بود

و از همان بچگی صدایش می زدند شراره‌…

صورت خود را آرایش می کرد

و مثل بدل فروشی سیار بود…

مانتوی فسفری می پوشید و می گفتند

که پدرش کلاهش را بی اندازد بالاتر

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان خانه ی من”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *