کتاب سالتو، مهدی افروز منش، کشتی‌گیر نابغه، قهرمان جهانی فایل پی دی اف

کتاب سالتو، مهدی افروز منش، کشتی‌گیر نابغه، قهرمان جهانی

نویسنده: مهدی افروز منش

ژانر: معمایی _اجتماعی

تعداد صفحات: 208

24.800 تومان

اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی  09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .

توضیحات

کتاب سالتو، مهدی افروز منش، کشتی‌گیر نابغه، قهرمان جهانی

نویسنده: مهدی افروز منش

ژانر: معمایی _اجتماعی

تعداد صفحات: 208

خلاصه:

کتاب سالتو نوشته‌ی مهدی افروز منش داستان شگفت‌انگیز سیاوش، پسری 16 ساله از جنوب تهران است که با استعداد ذاتی‌اش در کشتی می‌درخشد. او بدون مربی و باشگاه حرفه‌ای در رقابت‌های محلی به‌طور چشم‌گیری خوب عمل می‌کند. دو مرد غریبه به نام‌های سیا و نادر در زندگی او وارد می‌شوند و قصد دارند او را به یک قهرمان جهانی تبدیل کنند. اما به‌زودی سیاوش درمی‌یابد که این مسیر، او را به دنیایی بزرگ‌تر و تاریک‌تر می‌کشاند. آیا سیاوش می‌تواند با چالش‌های پیش‌رو مقابله کند و سلطنت کشتی را به دست آورد؟

حتی اگر طرفدار داستان های خارجی هستید، از خواندن کتاب سالتو که رمانی ست کاملا ایرانی پشیمان نخواهید شد!

اثر پیش رو یک پا در نمایش فسادهای سیستماتیکِ متکی بر ساختار قدرت دارد، یک پا در به تصویر کشیدن زندگی مردمان حاشیه نشین و یک پا در تُشکِ کشتی. این کتاب با خطی جدا از موج داستان نویسی ایران که به سراغ طبقهٔ متوسط می رود، طبقهٔ حاشیه و فرودست را هدف قرار داده است. سریال یاغی به کارگردانی محمد کارت و بازی پارسا پیروزفر و طناز طباطبایی و علی شادمان بر اساس این رمان ساخته شده و در حال پخش است.

مهدی افروزمنش، در رمانش زندگی سخت پسری نوجوان از محله های جنوب شهر تهران را به تصویر می کشد که برای رسیدن به آرزوهای خود و رهایی از وضعیت نامساعدش درگیر ماجراهای هیجان انگیز و جنایی می شود. اگر به داستان های معمایی و هیجان انگیز علاقه‌مند هستید و می خواهید با بخشی از مشکلات جامعه نیز آشنا شوید، این کتاب به شما پیشنهاد می شود.
در کتاب سالتو، سیاوش پسر جوان ۱۶ساله‌ای است که به کشتی‌گرفتن علاقه دارد. او با نادر و سیا آشنا می‌شود که هردو کشتی می‌گیرند. نادر و سیا متوجه استعداد سیاوش می‌شوند و تصمیم می‌گیرند به او کمک کنند. سیاوش خودش را اهل جایی به اسم جزیره معرفی می‌کند. در طول داستان متوجه می‌شویم این جزیره جایی خارج از تهران نیست؛ بلکه منطقه‌ای دورافتاده در جنوب شهر و اطراف خط راه‌آهن است. جزیره دنیای سیاهی است که بزرگ‌ترین خلاف‌ها آنجا شکل می‌گیرد. نادر و سیا به ظاهر می‌خواهند به سیاوش کمک کنند؛ اما هرکدام اهداف خودشان را دارند.

این کتاب به حاشیه‌ٔ فراموش‌شدهٔ تهران نگاهی می‌اندازد؛ آدم‌هایی که زندگی تغییرشان داده است و به آن‌ها یاد داده مبارزه کنند. داستان با توانایی سیاوش در کشتی شروع می‌شود و با یاد پدرش ادامه پیدا می‌کند. فقری که از نسل قبل به سیاوش رسیده، در کفش‌های پاره‌اش خودش را نشان می‌دهد؛ اما سیاوش می‌خواهد تغییر کند؛ ولی نمی‌داند برای تغییر، آدم‌های اشتباهی سراغش آمده‌اند. زبان داستان روان است و مهدی افروزمنش تا توانسته به ادبیات اصیل حاشیه‌ٔ شهر نزدیک شده است. خواندن کتاب حاضر تصویری تازه در ذهن مخاطب می سازد که پیش از آن تجربه‌ای از آن نداشته است و یا در فیلم‌ها دیده است. روایت داستان تک‌خطی است و راوی، اول شخصِ گذشته‌نگر است.

گرچه در پایان متوجه نمی شویم زمانی که سیاوش در آن مشغول به روایت است، کدام مقطع زندگی اوست. در کتاب سالتو با چندین چرخش داستانی اساسی مواجه می‌شویم که جذابیت قصه را دوچندان می‌کنند؛ فاش شدن هویت حقیقی نادر، مرگ مادر سیاوش، مرگ سیامک، جنایات نادر، عشقی قدیمی میان سیامک و رویا و… در پایان اشاره به ویژگی دیگری ضروری به نظر می‌رسد و آن تلاش در جهت خلق یک قهرمان مسئله‌دار است. سیاوش نه از جنس قهرمان‌های بی‌نقص و باشرافت است و نه از جنس قهرمان‌های ضدضربه! او انسانی است در مرز معصومیت و پلیدی که رفته‌رفته بُعد تاریکش بر وجه مثبتش غلبه می‌کند. اهتمام نویسنده در شکل دادن به فرایند این گشتگی و خلق قهرمانی مسئله‌دار با توفیق همراه بوده است.
زانوهام می سوخت و سفیدی پام را پشنگه های خون قرمز کرده بود. از ناخن پای راستم هم انگار که شیر خراب باشد خون چکه می کرد و نمی دانستم نگاهش کنم یا نه. نمی خواستم سرم را بلند کنم. دلایل خودم را داشتم؛ از همه مهم تر غرورم بود و چشم های قرمزشده ام. یکهو صدایی داد زد «بیا نادر، پیداش کردم؛ این جاست». بم بود و جذاب، از آن هایی که انتظار داری از رادیو بشنوی، نه از توی دستشویی نمور گندگرفته ی یک سالن ورزشی زهواردررفته. باز هم سرم را بلند نکردم.

شاید دستشویی را «پیدا»کرده بودند و شاید هم منظورشان کس دیگری بود. به هیچ وجه منتظر کسی نبودم و حتم به یقین کسی هم پی من نمی گشت. چند ثانیه ای صدایی نیامد. بعد در آهنی جیغی کشید و بازتر شد. دومی رسیده نرسیده گفت «پسر، تو معرکه…» ادامه ی جمله اش را خورد و بهت زده گفت «سیا، این چرا این شکلیه؟» باید سرم را بلند می کردم. با اشک چشم هام تار می دیدم شان. دومی مرد چهارشانه ی قدکوتاهی بود که موش را به دقت یک جراح از چپ به راست شانه کرده بود و کنارش سیا بود، با یک پالتو نخودی رنگ و کفش هایی که کثافت های سقف را مثل آینه نشان می داد.

قد بلند و موی نقره ای کوتاه داشت که بالای صورت کشیده اش مرتب شده بود. سیا چیزی نمی گفت. دوروبرم را نگاه کردم، سه نفر بودیم. دیگر شکی نداشتم که به خاطر من آن جا بودند. نادر دستش را که به بینی اش بود برداشت و آمد سمتم. جلوم چمباتمه نشست، انگار سال هاست می شناسدم دستش را روی شانه ام گذاشت و طوری پرسید «مربیت کیه بچه؟» که فکر می کردی مجبوری جوابش را بدهی.

آماده شده در سایت کتاب خوان (مرجع کتاب رمان ایران )

با استفاده از دسته های کتاب و رمان و بازار های مالی از بالای سایت میتونید هر ژانری رو که علاقه دارید انتخاب کنید و کتاب های اون دسته رو ببینید.

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب سالتو، مهدی افروز منش، کشتی‌گیر نابغه، قهرمان جهانی فایل پی دی اف”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط