رمان رسم دلتنگی اثر فاطمه سالاری | اثری احساسی و عمیق | دانلود و معرفی رمان
رمان رسم دلتنگی اثر فاطمه سالاری | اثری احساسی و عمیق | دانلود و معرفی رمان
نویسنده : فاطمه سالاری
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 4581
20.000 تومان
اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .
توضیحات
رمان رسم دلتنگی اثر فاطمه سالاری | اثری احساسی و عمیق | دانلود و معرفی رمان
نویسنده : فاطمه سالاری
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 4581
خلاصه :
رسم عجیبی دارد این دلتنگی…
وقتی دلت تنگ میشود، حجم بزرگش مانند بغض در گلو مینشیند؛ مانند اشک از چشم سرازیر میشود و مانند دستی نامرئی، قلبت را درهم میفشرد.
تو را چنان در دنیای شیرین خیالت اسیر میکند تا به خود میآیی میبینی رویت چروکیده و مویت سپید شده؛ اما این دلتنگی به قوت خود باقیست…
رمان رسم دلتنگی اثری از نویسندهی ایرانی، فاطمه سالاری، است که به زیبایی روایتگر عواطف انسانی و چالشهای احساسی میان گذشته و حال است. این رمان، داستان دلتنگیهایی است که تمام نمیشود و انسان را چنان در بند خود میگیرد که گذر زمان از دید او پنهان میشود. متن احساسی و ادبیات روان این کتاب، توجه علاقهمندان به ادبیات داستانی را جلب کرده است.
رمان رسم دلتنگی نوشته فاطمه سالاری به زیبایی مفهوم دلتنگی و تأثیر آن بر زندگی انسانها را به تصویر میکشد. این کتاب فضایی احساسی و عمیق دارد که مخاطب را با خود به دنیایی از خیال و احساس میبرد. دلتنگی، بغض، گذر زمان و تأثیرات عاطفی از جمله موضوعات اصلی این رمان هستند. اگر به دنبال کتابی پر احساس و درگیرکننده هستید، این اثر میتواند گزینهای ارزشمند باشد.
استفاده از سبکی روان و توصیفات شاعرانه به عواطف انسانی از زوایای مختلف پرداخته است؛ به طوری که حس خواننده را با شخصیتهای داستان در هم میآمیزد.
ماجرا از جایی آغاز میشود که شخصیت اول داستان، مادری که سالخورده شده و در تنهایی خویش زندگی میکند، غرق در دنیای یادها و خاطرات گذشته میگردد. او از ایام جوانی خود میگوید، جوانی پر از امید و آرزو که اکنون با گذر ایام جای خود را به خاطرات شکسته و کمرنگ داده است. این مادر، سالها زندگیاش را وقف فرزندانی کرده که حالا مهاجرت یا مشغلههای زندگی آنها را از او دور کرده است. دلتنگی او، شکلی انسانی به خود گرفته است و مدام سایهوار همراهش است. او با خودش زمزمه میکند: «ای دلتنگی لعنتی، کی دست از سرم برمیداری؟» اما واقعیت این است که دلتنگی هیچگاه او را ترک نمیکند.
در بخشهای دیگر رمان، شاهد بازخوانی خاطرات این زن هستیم. نویسنده با استفاده از تکنیک یادآوری و بازی با زمان، خواننده را به سالهای دور میبرد. روزهایی که او جوان بود، عاشق شد و تجربههای تلخ و شیرینی را از سر گذراند. معشوقهای که به هر دلیلی از او جدا شد، حسرتهایش را عمیقتر ساخت. عشق در این داستان به شکلی محدود اما بسیار تأثیرگذار مطرح میشود؛ عشقی که هیچگاه نمیمیرد و همچون آتشی زیر خاکستر باقی میماند. این عشق نیمهتمام هم یکی از دلایل جداییناپذیری دلتنگی از زندگی شخصیت اصلی است.
رمان با توصیفات شاعرانه و هنرمندانه، از المانهایی مثل طبیعت، اشیای کوچک و روابط انسانی استفاده میکند تا حس انزوا و حسرتهای زندگی شخصیتها را نشان دهد. در واقع همه چیز در این داستان یادآور گذر عمر و البته ماندگاری دلتنگی است. زن اغلب اوقات به گذشته فکر میکند و میگوید که زمان چگونه او را بیخبر پیر کرد. او از دست دادن زیبایی جوانیش، آرزوهای بر باد رفته و فاصلهای که میان او و نزدیکانش افتاده است را سبکسنگین میکند. چهرهاش چینوچروک خورده، موهایش سپید شده اما در اعماق وجودش، همان دختر جوان و پرشوری است که روزی عاشق زندگی بود.
در خلال این خاطرات، نویسنده از زندگی روزمره و تأثیر دلتنگی بر جسم و روح این زن مینویسد. او هر صبح با این امید از خواب برمیخیزد که شاید امروز خبری از فرزندانش بشنود، شاید آنها سراغ او را بگیرند، اما بیشتر روزها بیصدا در خانهاش، میان آلبومهای قدیمی و یادگاریهای گذشته، سپری میشوند. او به مرور درمییابد که دلتنگی بخشی جدانشدنی از زندگیاش شده است. او گاهی با دلتنگیاش حرف میزند، گویی آن را به عنوان یک همدم پذیرفته است.
در بخشهای دیگر، مفهوم دلتنگی از جنبههای مختلف بررسی میشود. نویسنده دلتنگی را نه تنها به شکل یک حس منفی و غمانگیز، بلکه به عنوان یک نشانه از محبتهای عمیق انسانی نشان میدهد. آدمی تنها برای چیزی دلتنگ میشود که زمانی آن را دوست داشته یا بخشی از زندگیاش بوده است. این نکته در روایت داستان موج میزند و تأکید میشود که دلتنگی، گاهی بخشی طبیعی از زندگی است. لحظات شادی و آرامش بدون وجود دلتنگیها ممکن است بیمعنی به نظر برسند.
در پایان رمان، شخصیت اصلی به نوعی تسلیم زمان و دلتنگی میشود، اما به جای انکار یا مبارزه با آن، راه دوستی و آشتی با این احساس را مییابد. او درمییابد که دلتنگی بخشی از وجودش است و شاید باید با آن زندگی کرد. داستان با این پیام به پایان میرسد که انسان هر قدر هم که تغییر کند یا عمرش سپری شود، برخی احساسات مثل عشق و دلتنگی عمیقاً در وجود او باقی میمانند.
رمان رسم دلتنگی نوشته فاطمه سالاری اثری احساسی و عمیق است که به بررسی مفهومی از دلتنگی پرداخته و نقش ماندگار آن در زندگی انسانها را به تصویر میکشد. داستان این رمان بهنوعی انعکاس حسرتهای انسان در زندگی است؛ حسرت تمام چیزهایی که از دست رفتهاند و همچنان نقش پررنگی در ذهن و روح آدمی دارند. دلتنگی در این روایت نه تنها محدود به یک احساس کوتاهمدت نیست، بلکه به عنوان عنصری ریشهدار و ماندگار در زندگی شخصیت اصلی داستان به تصویر کشیده شده است، عنصری که گویی از وجود فرد جداشدنی نیست و با گذر عمر نیز کمرنگ نمیشود. به کمک قلم روان و توصیفات شاعرانهی فاطمه سالاری، خواننده به دنیایی از احساسات و خیال فرو میرود و با شخصیت اصلی داستان همذاتپنداری میکند.
آغاز داستان: دلتنگی حضور دارد، حتی در سکوت
داستان رمان از تصویری غمانگیز از زندگی مادری تنها آغاز میشود. این زن، که شخصیت اصلی داستان است، سالخورده شده و اکنون در تنهایی و سکوت زندگی میکند. او در خانهای کوچک زندگی میکند که مملو از خاطرات گذشته است. هر گوشهی این خانه، یادآور یک بخش از زندگی اوست؛ زمانی که جوان بود، زمانی که فرزندانش کنارش بودند، زمانی که عشق در قلب او جاری بود و زمانی که زندهتر از هر لحظهای زندگی را تجربه میکرد. حالا اما، همه چیز تغییر کرده است. زن تنها نشسته است و سکوتی سنگین، به همراه دلتنگیِ نافرجام، تمام خانه را فرا گرفته است.
گذشته به عنوان پناهگاه
این زن، که حالا نشانههای پیری در چهرهاش هویداست، به مرور خاطرات گذشتهی خود پناه میبرد. از جوانیاش میگوید؛ جوانیای که پر بود از اشتیاق، امید و رویاهای بزرگ. در این خاطرات، عشق نقش مهمی ایفا میکند. او از معشوقهای یاد میکند که برای همیشه از دست رفته است. این عشق، مانند شمعی نیمهخاموش، همچنان در ذهن او زنده است. زن در تمام این سالها نتوانسته لحظات خوش گذشته را فراموش کند؛ لحظاتی که حالا انبوهی از حسرت و دلتنگی را برایش به جا گذاشته است. عشق او از دست رفت، اما دلتنگی و حسرت این عشق هیچگاه او را ترک نکرده است.
دلتنگی، دشمنی شیرین
فاطمه سالاری در این کتاب، دلتنگی را نه فقط بهعنوان یک احساس غمانگیز و تلخ، بلکه بهنوعی به عنوان یک همراه اجتنابناپذیر انسان در زندگی به تصویر میکشد. دلتنگی در این رمان، مثل دستی نامرئی است که قلب شخصیت اصلی را در هر لحظه میفشرد. گاهی گریه کردن، گاهی لبخند زدن به خاطرات گذشته، گاهی در سکوت نشستن و فقط فکر کردن از جمله واکنشهایی است که این زن در مقابل دلتنگی بزرگش دارد. زن حتی گاهی با دلتنگیاش حرف میزند و آن را مثل یک موجود واقعی تصور میکند. دلتنگی برای او تبدیل به چیزی شده است که گویی نمیتواند از آن جدا شود، حتی اگر بخواهد.
گذر عمر: پیر شدن در میان خاطرات
در بخشی از داستان، زن به مرور گذر عمرش میپردازد. او به آینه نگاه میکند و چینوچروکهایی را میبیند که بر چهرهاش نشستهاند. موهای سفیدش گواه گذر سالهاست. او متوجه میشود که زمان بهسرعت گذشته است؛ روزها، سالها، دههها، همه بیآنکه او متوجه شود. اما چیزی که تغییر نکرده، حس دلتنگی اوست. این زن هر روز صبح با امید خبری از فرزندانش، از عشقش یا حتی از دوستان و آشنایان قدیمی روز را آغاز میکند، اما بیشتر اوقات با سکوت خانه مواجه میشود. او درمییابد که این دلتنگی، بخشی از زندگی او شده و گویی هیچگاه او را ترک نمیکند.
دلتنگی؛ بخشی طبیعی از زندگی
یکی از پیامهای اصلی کتاب این است که دلتنگی شاید بخش طبیعی و اجتنابناپذیر زندگی باشد. نویسنده دلتنگی را به عنوان یک حس انسانی معرفی کرده که نشاندهندهی محبتهای عمیق و رابطههایی است که زمانی در زندگی جریان داشتهاند. آدمی نمیتواند بدون دلتنگی زندگی کند، چرا که این احساس نشاندهندهی عشقی است که در دل او باقی مانده است. با خواندن این بخشها، مخاطب درمییابد که دلتنگی شاید نه یک دشمن، بلکه نشانی از زندگی باشد؛ زندگیای که پر بوده از لحظات ارزشمند و بهیادماندنی.
رابطه خانواده و دلتنگی
در بخشهای مختلف داستان، نقش خانواده در زندگی شخصیت اصلی مطرح میشود. زن سالها زندگی خود را وقف فرزندانش کرده بود؛ فرزندانی که حالا به دلیل مشغلههای زندگی یا مهاجرت، از او دور شدهاند. این فاصلههای فیزیکی و همچنین فاصلههای احساسی باعث شده دلتنگی بهعنوان یک احساس غالب در زندگی زن تبدیل شود. زن هر روز به انتظار تماس از سوی فرزندانش یا دیدار دوبارهی آنها است، اما این انتظار بیشتر اوقات بینتیجه باقی میماند. او به این فکر میکند که آیا تمام تلاشهایش برای فرزندانش در طول زندگی به نتیجهای رسیده یا خیر؟ این سوالها فقط حسرت و دلتنگی او را بیشتر میکنند.
گذر از دلتنگی به پذیرش
در انتهای رمان، شخصیت اصلی به نوعی پذیرش در مقابل دلتنگی میرسد. او دیگر با این احساس مبارزه نمیکند، بلکه یاد میگیرد با آن زندگی کند. دلتنگی به جای اینکه به عنوان حسی آزاردهنده شناخته شود، تبدیل به بخشی از زندگی زن شده است؛ چیزی که نشاندهندهی عمق عشق و ارتباطات گذشتهی اوست. نویسنده نشان میدهد که انسان ممکن است با گذر زمان پیر شود، اما برخی احساسات مثل عشق، دلتنگی، و حسرت در وجود او باقی میمانند و هیچگاه از بین نمیروند. زن حالا دلتنگی را به عنوان بخشی اجتنابناپذیر از زندگی قبول کرده و میداند که این احساس تا آخر عمرش با او خواهد ماند.
پایان داستان
رمان رسم دلتنگی با تصویری از یک زندگی رو به پایان به نقطه پایان میرسد. زن، که در تمام داستان همراه با احساساتش تصویر شده است، به نوعی آشتی با دلتنگی رسیده و آن را به عنوان بخشی از هویت خود پذیرفته است. پیام اصلی داستان این است که انسان ممکن است در طول عمر با عشق، اشتیاق، غم و جدایی مواجه شود، اما دلتنگی به عنوان نشانهای از عمق این احساسات در وجود او باقی میماند.
فاطمه سالاری نویسنده رمان رسم دلتنگی است. او یکی از نویسندگان ایرانی معاصر است که در آثارش به موضوعات احساسی، عاطفی و روابط انسانی با رویکردی شاعرانه و لطیف میپردازد. نوشتههای سالاری معمولاً در بستر مسائلی چون عشق، دلتنگی، گذر عمر و ناخودآگاه انسانی شکل میگیرند و از سبک توصیفی قوی و پرحس برخوردارند. آثار او توانایی جذب مخاطب را به سبب احساسی و واقعی بودن دارند، بهویژه خوانندگانی که به ادبیات داستانی و روایتهای غمانگیز جذب میشوند.
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان رسم دلتنگی اثر فاطمه سالاری | اثری احساسی و عمیق | دانلود و معرفی رمان” لغو پاسخ
محصولات مرتبط
دانلود رمان باز هم من جلد 3 اثر جوجو مویز
31.000 تومان
دانلود رمان پس از تو جلد 2 (After you) اثر جوجو مویز
خردم کن و ویرانم کن جلد اول |اثر طاهره مافی
23.000 تومان
دانلود و معرفی رمان «فردا، و فردا، و فردا» از گابریل زوین | عاشقانه، معمایی، روانشناسی
دانلود و معرفی رمان «فردا، و فردا، و فردا» از گابریل زوین | عاشقانه، معمایی، روانشناسی
اسم رمان : فردا و فردا و فردا
نویسنده: گابریل زوین
ژانر: عاشقانه_روانشناسی_معمایی
رمان «فردا، و فردا، و فردا» نوشته گابریل زوین یک داستان تأثیرگذار و پرفروش در ژانر عاشقانه، معمایی و روانشناسی است. این کتاب روایتگر دوستی عمیق و پرفرازونشیب سَم و سیدی است، دو همبازی قدیمی که عشق مشترکشان به بازیهای ویدیویی آنها را در کنار هم قرار میدهد.
پس از سالها جدایی، آنها دوباره یکدیگر را میبینند و با همکاری هم، بازیای میسازند که به موفقیت چشمگیری میرسد. اما مسیر شهرت و ثروت آسان نیست و پیچیدگیهای احساسی، رقابتهای حرفهای و گذشتهی آنها، چالشهای بزرگی را در زندگیشان ایجاد میکند.
این رمان که در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفته، از سوی منتقدان تحسین شده و با روایتی زیبا، به مفاهیمی چون عشق، خلاقیت، دوستی، شکست و موفقیت در دنیای دیجیتال میپردازد. اگر به داستانهای عمیق با شخصیتپردازی قوی و مفاهیم روانشناختی علاقهمند هستید، این کتاب یک انتخاب عالی برای شماست.
دانلود رمان عاشقانه این من بی تو | رازهای پنهان یک ازدواج اجباری
14.900 تومان

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.