رمان تو را صدا می کنم زهرا قلی پور
رمان تورا صدا می کنم زهره قلی پور
نویسنده : زهرا قلی پور
ژانر : عاشقانه _ مذهبی
تعداد صفحات : 845
44.000 تومان
اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .
رمان تورا صدا می کنم زهره قلی پور
نویسنده : زهرا قلی پور
ژانر : عاشقانه _ مذهبی
تعداد صفحات : 845
خلاصه :
داستان دختري به نام نسيم كه به اجبار پدرش بايد به عقد پسرعمه اش، سعيد، درآيد، آن هم تنها به اين دليل كه خواهر دوقلويش، نگار، با برادر دوقلوي سعيد قرار ازدواج گذاشته اند. نسيم كه دل در گرو عشق ديرينه اش، اميرمهدي، دارد و نمي خواهد تن به يك زندگي اجباري بدهد، با اين اميد كه شهدا دست رد به سينه ي آدمي نمي زنند، به شهيد گمنامي متوسل مي شود كه به تازگي تابوتش را به محل كارش آورده اند.
رمان «تو را صدا می کنم» اثر زهرا قلی پور، داستان دختری به نام نسیم را روایت می کند که به اجبار پدرش باید با پسرعمه اش ازدواج کند. نسیم که عاشق امیرمهدی است، به شهید گمنامی متوسل می شود تا از این ازدواج اجباری رهایی یابد. این رمان، داستانی عاشقانه و پرکشش درباره ی انتخاب، اجبار و امید است.
رمان «تو را صدا میکنم» داستانی اجتماعی، خانوادگی و عاشقانه را روایت میکند که در دل سنتها و باورهای مذهبی ایرانی شکل گرفته است. داستان از زندگی دختری به نام نسیم شروع میشود که در خانوادهای سنتی زندگی میکند و ناچار است خواستههای پدرش را بهعنوان فردی مقتدر و تصمیمگیرنده بپذیرد. نسیم دختری آرام و مهربان است که همیشه تلاش کرده احترام خانوادهاش را حفظ کند، اما این بار با چالش بزرگی مواجه میشود که بنیاد زندگی و باورهایش را تحت تأثیر قرار میدهد.
روزهای اخیر برای نسیم بهشدت سخت و شبیه کابوسی بیپایان شده است. پدرش از او خواسته که به عقد پسرعمهاش، سعید، درآید؛ تصمیمی که به نظر نسیم کاملاً غیرمنطقی است. دلیل این اجبار، ازدواج در شرف وقوع خواهر دوقلوی نسیم، نگار، با برادر دوقلوی سعید است. در نگاه پدر، ازدواج همزمان دو خواهر دوقلو با دو برادر دوقلو، منطقیترین و مناسبترین اتفاق است؛ پیوندی که نهتنها خانوادهها را در کنار هم نگه میدارد، بلکه به نوعی سنت و عرف خانوادگی را حفظ میکند.
اما برای نسیم این ازدواج نهتنها منطق ندارد، بلکه زندگی او را نابود میکند. او سالهاست دل در گرو عشق امیرمهدی دارد، مردی که از نگاه او تنها کسی است که قلبش را به تپش درمیآورد. امیرمهدی فردی آرام، متفکر و اخلاقمدار است که ارتباط عاطفی عمیقی میان او و نسیم وجود دارد. با این حال، خانواده نسیم هیچگاه این عشق را نپذیرفتهاند، زیرا تصور میکنند سعید، بهعنوان نزدیکترین نسبت خانوادگی، گزینهای بهتر برای ازدواج با نسیم است.
نسیم با این تصمیم پدر بهشدت مخالفت میکند. او از پدرش خواهش میکند که اجازه دهد خودش شریک زندگیاش را انتخاب کند. اما در خانوادهای سنتی که احترام پدر نماد احترام به کل خانواده است، چنین درخواستی بیشتر شبیه سرکشی و ناسازگاری تلقی میشود. پدر نسیم این درخواست را قاطعانه رد میکند و با جدیت اعلام میکند: «این ازدواج باید صورت بگیرد.» نسیم با بغض و ناراحتی در ذهنش به این موضوع فکر میکند که چرا هیچکس از او نمیپرسد که چه میخواهد؟ چرا باید تمام زندگیاش را در چارچوب خواستههای دیگران بگذراند؟
در این میان، سعید نیز شخصیتی دوجانبه دارد. در ظاهر فردی آرام و متین است که تلاش میکند خود را مردی مناسب برای نسیم نشان دهد. ولی در باطن، نسیم احساس میکند سعید مردی نیست که بتواند روح او را بفهمد. سعید بسیار سنتگرا و محافظهکار است؛ کسی که بیشتر به حفظ ظاهر و سنتها اهمیت میدهد تا عشق واقعی. برخلاف امیرمهدی که همیشه تلاش کرده نسیم را بهعنوان فردی مستقل و ارزشمند ببیند، سعید بیشتر نسیم را بهعنوان بخشی از پیوند خانوادگی نگاه میکند.
فشارهای اطرافیان بر نسیم هر لحظه بیشتر میشود. از یک طرف خواهر دوقلویش نگار، که برای ازدواج با برادر دوقلوی سعید اشتیاق زیادی دارد، از او میخواهد که مخالفت نکند و اجازه دهد این پیوند برقرار شود. نگار بر این باور است که مخالفت نسیم نهتنها ازدواج او را تحتالشعاع قرار خواهد داد، بلکه باعث خشم و ناراحتی خانواده میشود. این درد برای نسیم غیرقابل تحملتر میشود؛ خواسته قلبی او از یک سو، و فشارهای خانوادگی از سوی دیگر، او را در برزخ تصمیمگیری قرار داده است.
در حالی که نسیم در دنیای تاریک خود غرق شده و نمیتواند راهی برای حل مشکل پیدا کند، اتفاقی خاص زندگی او را دگرگون میکند. در محل کارش، خبر میرسد که تابوت یک شهید گمنام به آنجا آورده شده است. نسیم که سالها باور داشته شهدا واسطهای میان انسانها و خدا هستند، با نومیدی و اشتیاق به شهید گمنام متوسل میشود. او در خلوت خود به این تابوت نگاه میکند و آرزو میکند که این شهید دست رد به سینهاش نزند. نسیم به دعا و توسل رو میآورد، از خدا و شهید گمنام میخواهد که راهی پیش پای او بگذارند تا بتواند از این ازدواج اجباری رهایی یابد. قلب نسیم پر از امیدی کوچک است؛ امیدی به اینکه کسی او را درک کند و راه نجاتی به او نشان دهد.
لحظات دعا و التماس او به شهید گمنام، عمق معنوی داستان را آشکار میکند. نسیم نهتنها با شهید صحبت میکند، بلکه از او میخواهد که گره زندگیاش را باز کند. او میگوید: «شهدا هیچوقت دست رد به سینه آدمها نمیزنند.» این باور، او را تسکین میدهد و انرژی تازهای به او میبخشد.
در همین روزها، امیرمهدی نیز وارد عمل میشود. او که نمیخواهد عشق قدیمیاش به نسیم بهراحتی از بین برود، پافشاری میکند تا با خانواده نسیم صحبت کند. او با پدر نسیم وارد مذاکره میشود و تلاش میکند نشان دهد که میتواند مردی مناسب برای نسیم باشد. اما پدر نسیم همچنان روی تصمیمش پافشاری میکند. این درگیری میان عشق و سنت، کشمکش اصلی داستان را شکل میدهد و مخاطب را با پرسشی عمیق روبهرو میکند: آیا عشق میتواند بر سنت و اجبار غلبه کند؟
در نهایت، نسیم از راهی غیرمنتظره وارد عمل میشود. او تصمیم میگیرد صدای خود را بلند کند؛ برای اولین بار در زندگی تصمیم میگیرد که بهجای سکوت، حرف دلش را بگوید. نسیم به خانواده اعلام میکند که حاضر نیست تن به این ازدواج بدهد. او به نگار، سعید و حتی پدرش میگوید که زندگیاش متعلق به خودش است و کسی حق ندارد رویای او را نابود کند.
اتفاقات و تصمیمات بعدی زندگی نسیم، جایی است که رمان به اوج میرسد. آیا او میتواند عشقش را حفظ کند و از ازدواج اجباری رهایی یابد؟ آیا امیرمهدی موفق میشود جایگاه خود را در دل خانواده نسیم تثبیت کند؟ آیا توسل به شهید گمنام زندگی نسیم را متحول خواهد کرد؟
رمان «تو را صدا میکنم» نهتنها داستانی پرکشش و جذاب درباره قدرت عشق است، بلکه به مخاطب نشان میدهد که گاهی شهامت و ایمان میتوانند زندگی انسان را دگرگون کنند. نویسنده با ارائه شخصیتپردازی قوی و فضاسازی معنادار، تأثیرات تصمیمات خانوادگی بر زندگی فردی را به تصویر میکشد و خواننده را تا آخرین لحظه درگیر داستان میکند.
نقد های این رمان :
1. پرداختن به موضوعات اجتماعی و خانوادگی سنتی
یکی از نقاط قوت این رمان انتخاب موضوعی خاص از بطن زندگی سنتی ایرانی است. موضوع ازدواج اجباری و تصمیمگیریهای خانواده برای زندگی دختران، معضلی است که هنوز در برخی خانوادهها دیده میشود. نویسنده توانسته این موضوع را بهشیوهای ملموس و عاطفی بیان کند. با استفاده از شخصیتهایی مانند نسیم و نگار، کشمکش بین خواستههای فردی و سنتهای خانوادگی بهخوبی نمایش داده شده است. این موضوع میتواند برای مخاطبان جوان ایرانی انگیزاننده و قابلدرک باشد.
2. ضعف احتمالی در شخصیتپردازی
به نظر میرسد شخصیت سعید در داستان بیش از حد کلیشهای پرداخته شده باشد: مردی سنتگرا که بیشتر در چارچوب فکر و رفتارهای خانوادگی عمل میکند. در مقابل، شخصیت امیرمهدی نیز ممکن است تصویری بیشازحد مثبت و مسالمتآمیز داشته باشد، که شاید کمی فاصله با واقعیتهای پیچیده روابط انسانها دارد. همچنین، نقش نگار بهعنوان محرک ازدواج نسیم، میتوانست پیچیدهتر و دارای تضادهای عمیقتر باشد تا تنش و جذابیت بیشتری در داستان ایجاد کند.
3. استفاده از عنصر توسل و معنویت
یکی از جنبههای متفاوت این رمان که آن را از آثار مشابه متمایز میکند، استفاده از عنصر معنویت و توسل به شهید گمنام است. این بخش از داستان میتواند برای مخاطبان مذهبی بسیار جذاب باشد. اما اگر این جنبه بهصورت سطحی و بدون پرداخت کافی به لایههای معنوی شخصیت نسیم استفاده شده باشد، ممکن است داستان نتواند حس معنویت و تأثیر این تجربه را بهخوبی القا کند.
4. کشمکش میان عشق و سنت
در رمانهایی با موضوع کشمکش میان عشق و سنت، مخاطبان انتظار دارند که نویسنده بتواند بهطور عمیقتر این تضاد را نشان دهد. اگر این موضوع در رمان بهطور سطحی یا کلیشهای پرداخته شده باشد، ممکن است خوانندگان نتوانند با شخصیتها و تصمیمگیریهایشان بهطور کامل همذاتپنداری کنند. همچنین، پایانبندی رمان (که اطلاعاتی از آن ارائه نشده) نقش مهمی را در تأثیرگذاری کلی داستان ایفا میکند. اگر انتخاب پایان برای نسیم بهگونهای باشد که با منطق شخصیتپردازی او هماهنگ نباشد، این ارتباط میان خواننده و داستان آسیب خواهد دید.
5. سبک نوشتاری
بر اساس نوشتههای زهرا قلیپور در دیگر آثار، انتظار میرود که این رمان از زبانی عاطفی و روان برخوردار باشد. اگرچه سبک روایت باید ضمن حفظ سادگی، بتواند تأثیرگذاری کافی بر مخاطب ایجاد کند. محدود شدن زبان توصیفی یا عدم پرداخت کافی به احساسات عمیق شخصیتها، ممکن است مخاطبان را از داستان فاصله دهد.
6. کلیشهها و نوآوری
رمانهایی که به داستان عاشقانه با درونمایه مخالفت خانوادهها میپردازند، معمولاً در خطر کلیشهای شدن هستند. اگر نویسنده موفق شده باشد داستان را از کلیشهها دور کرده و عنصر معنوی، فرهنگی و شخصیتی تازهای وارد روایت کند، میتواند بهعنوان نقطه قوت مطرح شود. اما اگر این اثر صرفاً تکرار همان الگوهای مرسوم باشد، ممکن است مخاطبان خاصی نتوانند ارتباط کامل با داستان برقرار کنند.
7. استفاده از فضای فرهنگی و بومی
یکی دیگر از نکات مثبت احتمالی رمان، فضای فرهنگی و بومی است. اگر نویسنده توانسته باشد با فضاسازی مناسب، محیط داستان را به گونهای طراحی کند که خواننده بتواند بطن فرهنگ و باورهای سنتی را حس کند، این رمان از جنبه اجتماعی نیز ارزشمند است. اما در صورتی که این فضاسازی محدود به کلیشههای سطحی باشد، داستان نمیتواند بهطور کامل جذابیت خود را حفظ کند.
زهرا قلیپور نویسندهای است که در نوشتن رمانهای اجتماعی و عاشقانه فعالیت دارد. او معمولاً داستانهای خود را با درونمایههای پر از کشمکشهای عاطفی، خانوادگی و اجتماعی روایت میکند که در بستر فرهنگ ایرانی قرار گرفتهاند. قلیپور با سبک نوشتاری روان و احساسمحور، توانسته مخاطبان خاص خودش را جذب کند. آثار او بیشتر به واقعیتها و چالشهای زندگی روزمره نزدیک هستند و شخصیتهایی قابلدرک دارند که دغدغههایی مشابه جامعه امروز دارند.
یکی از مهمترین ویژگیهای آثار قلیپور پرداختن به موضوعات سنتی، اجتماعی و اخلاقی است که در میان افراد جامعه بهویژه زنان و جوانان برجسته است. او معمولاً میان عشق و سنت تضادهایی را خلق میکند که در داستانهایش جذابیت زیادی ایجاد میکنند. قلیپور، علاوه بر نگارش رمان، تلاش میکند ارزشهای فرهنگی و باورهای سنتی را در روایتهای خود بازنمایی کند.
رمان «تورا صدا میکنم» یکی از آثار مهم اوست که به موضوع عشق، اجبار در ازدواج و توسل به شهدا پرداخته است. این رمان نشاندهنده نگاه انسانی و باور معنوی نویسنده به زندگی است. با این حال، اطلاعات زیادی در مورد زندگی شخصی یا دیگر آثار او در دسترس نیست.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.