رمان برادر (تلاطم)

رمان برادر (تلاطم)

تبسم دختری با حجب و حیاست که همانند او کم پیدا می شود، در بینِ پسرانی که خواستار او هستند ، دو برادر ناخواسته عاشق او می شوند! دو هم خون…

قیمت اصلی 75.000 تومان بود.قیمت فعلی 69.000 تومان است.

اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی  09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .

توضیحات

دانلود رمان برادر (تلاطم)

تبسم دختری با حجب و حیاست که همانند او کم پیدا می شود، در بینِ پسرانی که خواستار او هستند ، دو برادر ناخواسته عاشق او می شوند!

دو هم خون…

دو هم خون، عاشق دختری که؛ شاید درخوابشان هم نبینند که به آنها جواب مثبت دهد ، اما در این بین؛

دو خواهر، که یکی از آنها تبسم است، هردویشان به یک برادر دل می بندند…

داستان چگونه پیش می رود؟

سرنوشت چه چیزی را رقم می زند؟
آیا عاشقان به هم می رسند یا دوباره داستان هابیل و قابیل تکرار می شود.

برادر و ….
همخون کشی!

چادر و حجب و حیای تو گرفتارم کرد….

ژانر: عاشقانه، ازدواج اجباری، رقابت، مثلث عشقی، خانوادگی، درام.

 

تذکــــــــــر و اخطار:

هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده

در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به

موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.

 بخشی از رمان

از نیمه شب گذشته بود و باران تند و بی وقفه می بارید و حضور خود را با کوفتن بر شیشه ها اعلام می کرد، گاه خط بزرگ سفید رنگی در دل آسمان نقش می بست و با صدای خوفناکی بعد از واجب کردن نماز آیات بر آدمیان از بین می رفت.تبسم بی قرار در رخت خواب خود غلت می زد و بغضِ با طعم نگرانی اش را فرو می فرستاد ، آرام نمی گرفت ، نمی دانست چرا…می دانست ، نه این که نداند برای چه به این حال و روز افتاده ، ولی باز مثل همیشه نفوذ های بد را از دل خود رفت و روب می کرد و آرامش را هرچند مصنوعی به دل خود هدیه می داد.نگاه اشکینش بر روی خواهر غرق در خوابش نشست.حالش بدتر و بد تر می شد ، دیگر نمی توانست تحمل کند ، بدترین عذاب برای او این بود که اتاقش با اتاق خواهرش یکی است.معده اش به خود می پیچید و تا مرز بالا آوردن می آمد ولی باز باید تحمل کند.بدون آنکه مزاحمتی برای خواهرش ایجاد کند ، از جای برخاست و نشست ، برای بار هزارم به مهداد پیام داد ، چند ساعتی بود که جوابی از جانب مهداد دریافت نمی کرد ، همین بود که او را از پای در آورده بود!

هیچ وقت سابقه نداشت ، مهداد پیام های او را بیشتر از نیم ساعت بی پاسخ بگذارد ، چه رسد به هفت ساعت بی خبری!چشمانش را بست و سعی کرد به ریتم نفس هایش نظم بدهد ، دستش بر روی قلبش نشست، تند می زد.برای رها نشدن بغضش دست های لرزانش را جلو دهانش گرفت و سفت و سخت فشرد ناگهان صوت تماس گوشی اش فضای اتاق را پر کرد. قبل از این که اهل خانه را بیدار کند، فوری پتو را پس زد و با برداشتن گوشی، صدایش را قطع کرد، اسم مهداد بر روی صفحه، جان دوباره ای به او بخشید. تماس را وصل کرد و دوان دوان از اتاق خارج شد و به سمت سرویس بهداشتی دوید‌. کسی از رابطه او با مهداد خبری نداشت یا به قولی از احساسش نسبت به او! از زمانی که با مهداد آشنا شده بود، تمام کار هایش پنهانی پیش می رفت. مهداد از آشنایان دورشان بود.

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رمان برادر (تلاطم)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط