ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
دسته: رمان عاشقانه, رمان فانتزی
برچسب: دانلود رمان, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان جدید, دانلود رمان جدید زهرا سعید زاده, دانلود رمان زهرا سعید زاده به نام شهر ماه خونین, دانلود رمان شهر ماه خونین, دانلود رمان شهر ماه خونین از زهرا سعید زاده, دانلود رمان شهر ماه خونین به قلم زهرا سعید زاده, دانلود رمان های زهرا سعید زاده, رمان جدید زهرا سعید زاده به نام شهر ماه خونین, رمان جدید شهر ماه خونین به قلم زهرا سعید زاده, زهرا سعید زاده, شهر ماه خونین, فانتزی، ماجراجویی، تاریک، جادوگران، جنگ، کابوس، آذر، شهر ماه خونین, کتابخوان
توضیحات
دیدگاه خود را ثبت کنید
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده” لغو پاسخ
37.000 تومان
ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
نویسنده: زهرا سعید زاده
ژانر: عاشقانه _فانتزی
تعداد صفحات: 346
- خرید و دانلود امن از کتاب خوان
- گارانتی محصولات
- دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
- پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما
37.000 تومان
ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
نویسنده: زهرا سعید زاده
ژانر: عاشقانه _فانتزی
تعداد صفحات: 346
- خرید و دانلود امن از کتاب خوان
- گارانتی محصولات
- دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
- درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
- پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما
دسته: رمان عاشقانه, رمان فانتزی
برچسب: دانلود رمان, دانلود رمان ایرانی, دانلود رمان جدید, دانلود رمان جدید زهرا سعید زاده, دانلود رمان زهرا سعید زاده به نام شهر ماه خونین, دانلود رمان شهر ماه خونین, دانلود رمان شهر ماه خونین از زهرا سعید زاده, دانلود رمان شهر ماه خونین به قلم زهرا سعید زاده, دانلود رمان های زهرا سعید زاده, رمان جدید زهرا سعید زاده به نام شهر ماه خونین, رمان جدید شهر ماه خونین به قلم زهرا سعید زاده, زهرا سعید زاده, شهر ماه خونین, فانتزی، ماجراجویی، تاریک، جادوگران، جنگ، کابوس، آذر، شهر ماه خونین, کتابخوان
توضیحات
ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
نویسنده: زهرا سعید زاده
ژانر: عاشقانه _فانتزی
تعداد صفحات: 346
خلاصه:
آذر، دختری که در روزمرگی گم شده، ناگهان وارد دنیای تاریک و مهیبی به نام “شهر ماه خونین” میشود. او باید راهی برای بازگشت به دنیای خود پیدا کند، اما در این راه با جادوگران سیاه و جنگی وحشی روبرو میشود. آیا آذر میتواند از این کابوس رهایی یابد؟
آذر، روزی معمولی را در خیابانها و کوچههای پر از همهگونه هیاهو و شلوغی کار و زندگی گذران میکند. او در میان جمعیت شلوغ از آدمها گمی شده است. اما روزمرگیاش بهناگاه به یک رویداد غیرمنتظره تبدیل میشود؛ یک روزمرگی که با گمشدن در مسیر خانهاش و ورود به دنیایی به نام “شهر ماه خونین” آغاز میشود. همهچیز در این دنیای مهیب و تاریک به شکلی نامرئی میماند، یک خواب عمیق که آذر به دنبال راهی برای از آن بیدار شدن و بازگشت به دنیای خودش است.آذر نمیداند که این آغازی است که با دیدار درخت پیر در اختیار او قرار میگیرد. این درخت پیر به او درباره سلطهی سیاه جادوگران بر جنگل و نزدیکی یک جنگ وحشی اطلاعاتی میدهد. دختر جوان به تدریج درک میکند که در میان تاریکی و سیاهی این دنیا گیر افتاده و وارد یک کابوس تازه آغاز شده است.
درباره کتاب شهر ماه خونین:
در کتاب شهر ماه خونین که حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است، «آذر» روزی معمولی را سپری میکند؛ پر از هیاهوی کار و زندگی و آدمها، اما روزمرگیاش ناگهان به رویدادی غیرمنتظره بدل میشود؛ رویداد گمکردن مسیر خانه و ورود به «شهر ماه خونین». همهچیز تنها به خوابی میماند؛ خوابی که آذر بهدنبال بیدارشدن از آن و یافتن راهی است تا به دنیای خودش بازگردد. آذر نمیداند که این آغازی است که با دیدار درخت پیر رقم میخورد؛ پیردرختی که از سلطهٔ سیاه جادوگران بر جنگل و جنگی قریبالوقوع برای آذر میگوید. دختر جوان بهتدریج درمییابد که در میانهٔ تاریکی و سیاهی گرفتار شده است؛ همچون کابوسی که تازه شروع شده باشد. با او همراه شوید.
بخشی از کتاب شهر ماه خونین
«نیمهشب صدای درزدن مهیبی در قلعه پیچید. آنچنان پشتسرهم و بیوقفه به در میکوبید که تمامی اعضای قلعه، حتی در طبقات بالایی، از خواب بیدار شدند. انگار کل قلعه به لرزه افتاده بود. کوتوله بود که در را باز کرد. بهمحض بازشدن در، جادوگر قرمزپوش نفسنفسزنان به داخل پرید. خم شده بود، دستش را روی زانوانش گذاشته بود و بهسختی نفس میکشید. کوتوله از او پرسید که چه اتفاقی برایش افتادهاست و میداند مجازات چنین سروصدایی چیست یا از یادش رفتهاست. سرش را تکان داد که یعنی میداند. هنوز نمیتوانست حرف بزند. آنقدر دویده و به خودش فشار آورده بود که صورتش کاملاً سرخ شده بود؛ همرنگ ردایش. با نهایت توانی که داشت، فقط چند کلمه گفت: «باید خبرو مستقیم به جادوگر نمناک بگم؛ فوری و مهمه.»
کوتوله پریشان شد و گفت: «من عمراً بیدارش نمیکنم. میدونی که اگه ارزششو نداشته باشه، جون هر دوی ما توی خطر قرار میگیره.»
جادوگر گفت: «مهمتر از چیزیه که فکرشو بکنی.»
لحنش آنقدر جدی بود که پاهای سست کوتوله را به حرکت واداشت. کوتوله با عجله بهطرف در اتاق جادوگر به راه افتاد. سالن در شب، تاریک و سرد بود. همهمه و صدای قدمهایی به گوش میرسید. همهٔ کسانی که در قصر خواب بودند، از اتاقها بیرون آمدند. در راهروها قدم میزدند و با هم صحبت میکردند. کوتوله پشت در اتاق جادوگر نمناک که رسید، نفس عمیقی کشید و دستش را بلند کرد که بر در بکوبد. قبل از پایینآمدن دستش، هیبت جادوگر جلویش ظاهر شد. کوتوله یک لحظه لال شد. جادوگر لباس پوشیده و ردایش را روی دوشش انداخته بود. هیبت مردانهاش با سیاهیای که در موهایش میدرخشید، زبان کوتوله را بند آورده بود. جادوگر پرسید: «اون خبر مهم چیه؟»
کوتوله فقط توانست بگوید: «میخواد به خودتون بگه.»
جادوگر کوتوله را با دست از سر راهش کنار زد و گفت: «بیارش به تالار!»
خودش همان راه را در پیش گرفت. با شتاب میرفت؛ طوری که کوتوله یک آن فکر کرد شاید آن خبر مهم را میداند.
رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
سرسرای اصلی هیچ نوری نداشت. نور کمرنگ و بیرمق ماه از پنجرهها به داخل میتابید. چشم چشم را نمیدید. هیچوقت نشده بود که این وقت شب در سرسرای اصلی جلسهای برگزار شود. جادوگر قرمزپوش را راهنمایی کرد. در انتهای سالن، درست روبهرویشان، چیزی درخشید. چشمان جادوگر بود. کوتوله خوب میتوانست خشم را در آنها بخواند.»
خواندن کتاب شهر ماه خونین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ذانلود رمان شهر ماه خونین اثر زهرا سعید زاده” لغو پاسخ
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.