دانلود رمان: ماجرای ناپدیدشدن ونکاراکول نویسنده: گیوم موسو

دانلود رمان: ماجرای ناپدیدشدن ونکاراکول نویسنده: گیوم موسو

نویسنده: گیوم موسو

ژانر: جنایی پلیسی

تعدادصفحات: 467

نوع فایل: pdf

19.000 تومان

اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی  09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .

توضیحات

دانلود رمان: ماجرای ناپدیدشدن ونکاراکول نویسنده: گیوم موسو

نویسنده: گیوم موسو

ژانر: جنایی پلیسی

تعدادصفحات: 467

نوع فایل: pdf

 

 

خلاصه:

کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول با عنون اصلی «la jeune fille et la nuit» که در انگلیسی با نام «reunion» شناخته می شود اولین بار سال 2017 منتشر شد. این داستان جنایی جذاب به سرعت با استقبال مخاطبان مواجه و به انگلیسی برگردانده شد. این داستان در دو زمان می گذرد. یکی سال 1992 که ونکا راکول ناپدید شد و یکی سال 2017. شکل روایت داستان کمی متفاوت است بخشی از داستان به صورت سوم شخص و از زبان راوی روایت می شود و بخش دیگری از آن را شخصیت ها روایت می کنند. بسیاری از مکان ها در این داستان واقعی اند اما داستان یک داستان خیالی زاده ی ذهن گیوم موسو است. گیوم موسو این موضوع را در بخشی به نام «درست و غلط» در آغاز کتابش توضیح داده است. او گفته است که همواره دوست داشته داستانی بنویسد که در «کوت د ازور» رخ داده. جایی که او کودکی اش را گذرانده برای همین هم این داستان را…

 

در بخشی از کتاب ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول می‌خوانیم

 

 

1. سوفیا آنتوپولیس شنبه سیزدهم مه ۲۰۱۷

 

 

 

اتومبیل اجاره‌ای را زیر درختان کاج. نزدیک پمپ‌بنزین پارک کردم. فاصله آنجا با مدرسه در حدود سیصد متر

 

 

 

بود. مستقیماً از فرودگاه آمده بودم؛ با پروازی از نیویورک که در طول آن موفق نشده بودم پلک روی‌هم

 

 

 

بگذارم. روز قبل، نیویورک را پس از دریافت ایمیلی به‌سرعت ترک کرده بودم؛ ایمیلی که خبر از برگزاری جشن

 

 

 

پنجاهمین سالگرد تأسیس دبیرستانم می‌داد. ایمیل از طریق ناشرم، ماکسیم بیانکاردینی برایم ارسال

 

 

 

شده بود. او قبلاً بهترین دوست من بود. ولی حدود بیست‌وپنج سال می‌شد که یکدیگر را ندیده بودیم. در

ایمیل شماره تلفن همراهی را به من داده بود. سرانجام پس‌ازآنکه کمی با خودم کلنجار رفتم. شماره را

 

 

 

گرفتم. او هم وقتی گوشی را برداشت. تقریباً بلافاصله گفت: «توما مقاله رو خوندی؟»

 

 

 

«دقیقاً به همین خاطره که دارم بهت زنگ می‌زنم»

 

 

 

«معنی ش رو درک می‌کنی؟»

 

 

 

اضطراب تغییر کرده بود.

 

 

 

بله مقاله را خوانده بودم و به‌خوبی می‌دانستم می‌تواند چه معنایی داشته باشد. می‌دانستم که زندگی ما،

 

 

 

به شکلی که تا آن روز داشت. قرار بود برای هميشه تغییر کند. می‌دانستم که قرار است مابقی زندگی‌مان را

پشت میله‌های زندان سپری کنیم.

 

 

 

پس از چند ثانیه سکوت. ماکسیم گفت: «باید بیای کوت د ازور. باید برای مقابله با اين شرایط یه استراتژی

 

 

 

تعیین کنیم. باید شانسمون رو امتحان کنیم.»

 

 

 

با در نظر گرفتن عواقب اتفاقی که قرار بود برای ما رخ دهد. چشمانم را بستم. شدت افتضاح. درگیری‌های

 

 

 

قضایی و درنهایت موج شوکی که قرار بود خانواده‌هایمان را درنوردد. در اعماق وجودم. هميشه این احتمال

 

 

 

را می‌دادم که سرانجام همه‌چیز رو خواهد شد. بیست‌وپنج سال از زندگی‌ام (اگر بشود اسمش را زندگی

 

 

 

گذاشت) را با این تهدید زیسته بودم. اغلب نیمه‌های شب از خواب می‌پریدم. صحنه‌های رخدادی که در

گذشته با آن روبه‌رو شده بودم. در برابر چشمانم ظاهر می‌شدند.

 

 

 

امید داشتم که روزی بتوانم به حقیقت ماجرا پی ببرم. روزهای اول یک لگزومیل به همراه لیوانی نوشیدنی

 

 

 

مصرف می‌کردم. با این امید که دوباره خوابم ببرد، ولی فایده‌ای نداشت. دوستم تکرار کرد: «باید یه راهی

 

 

 

پیدا کنم.»

 

 

 

می‌دانستم که به خودش امید واهی می‌دهد. خود ما بودیم که یکی از شب‌های ماه دسامبر سال ‎٩٩۲‏1

 

 

 

بمبی را ساختیم که حالا زندگی‌مان را با خطری جدی مواجه کرده بود. حالا هم هردوی ما به‌خوبی می

 

 

 

دانستیم که کوچک‌ترین راهی برای خنثی کردن آن نیست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رمان: ماجرای ناپدیدشدن ونکاراکول نویسنده: گیوم موسو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط