دانلود رمان قلبم را پس بده

دانلود رمان قلبم را پس بده

دسته:
توضیحات

دانلود رمان قلبم را پس بده

یکی از کلیشه ای ترین عشق ها عشق دانشگاهی ولی چی‌ میشه اگه یه عشق چهار ساله بخاطر سکوت کردن هر دو نفر با پایان دوره دانشجویی پایان بگیره چی میشه اگر سالهابعد، بعد از یه شکست تو زندگی شون هر دو این بار به عنوان همکار همدیگه رو ببینن آیا تلاش میکنن تکه هاش شکسته یه عشق قدیمی بهم چسب بزنن؟

تذکــــــــــر و اخطار:

هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده

در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به

موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.

 بخشی از رمان

حمیدم…حمید من! …هنوز خود را حمید من میدانست؟…پس چرا من شک داشتم؟…چرا فکر میکردم او دیگر فقط مال من نیست؟…چرا فکر میکردم آن افیون شوم حمیدم را از من گرفته؟…همانطور به چشمانش زل زده بودم که پلک هایش روی هم افتاد و صدای نفس هایش خبر از خوابیدن دوباره اش داد
کمی در آن حال ماندم و نگاهش کردم، هنوز هم چهره اش برایم خاص ترین چهره ی دنیا بود …هنوز هم صورتش با آن موها و ابروهای خرمایی مثل روز اول برایم تازگی داشت… چقدر دلم میخواست دست پیش ببرم و مثل گذشته موهای به هم ریخته اش را بیشتر بهم بریزم و بعد با لذت تماشایش کنم ،اما حیف ,ماه ها بود که دیگر دل و دماغ آن شیطنت ها را نداشتم…حس پیری داشتم …غم حمید پیرم کرده بود یا شاید کودک بازیگوش درونم از دیدن اوضاع آشفته ی ما گوشه ای کز کرده بود و دیگر حال و حوصله ی بازیگوشی نداشت
آرام خودم را از آغوشش بیرون کشیدم و به سمت آشپزخانه رفتم ,شاید آشپزی کمی حواسم را از بدبختی هایم پرت میکرد ,اما مگر میشد ؟…هر چیزی در آن خانه یاد گذشته را در قلب من زنده میکرد …وارد آشپزخانه ی دوست داشتنی ام شدم …چقدر روزی که برای اولین بار پا به آنجا گذاشته بودم از دیدن فضای فوق العاده اش هیجان زده شده بودم… چقدر حمید برای طراحی آنجا هزینه کرده بود… هنوز صدای جیغ ها و خنده های سرخوشم در گوشم بود…وقتی ذوق زده درب کابیت ها را باز و بسته میکردم صدایش را شنیده بودم که گفته بود
_دادم درست همون مدلی که دوست داشتی برات ساختنش اما قرار نیس شما همه ی وقتتو اینجا بگذرونی …درست از همه چی واجب تره !
و من در جواب تنها دستانم را دور گردنش حلقه کرده و صورت خندانش را غرق بوسه کرده بودم…چرا عمر خنده های ما انقدر کوتاه بود ؟
به سمت یخچال رفتمو بسته ی مرغ یخ زده را از فریزر خارج کرده روی کانتر گذاشتم ,در قابلمه به اندازه ی دونفر برنج ریختم هر چند میدانستم بازهم مقدار زیادی از آن اضافی خواهد ماند ,برنج را شستم و کته را بار گذاشتم…مشغول آماده کردن پیاز داغ بودم که صدای تلویزیون در خانه پیچید …بیدار شده بود …به سمت کانتر رفتم و از آنجا سرک کشیدم, روی کاناپه نشسته بود دستش را از آرنج تا زده پشت سرش گذاشته و سرش را به ساعدش تکیه داده بود, صورتش به سمت تلویزیون بود ,ظاهرا اخبار میدید اما میدانستم فکرش هزارجای دیگر است …به سمت اجاق گاز برگشتم و مرغ ها را سرخ کردم ,با آماده شدن غذا,میز غذا را چیده از آشپزخانه خارج شدم و با صدای خفه ای گفتم
_شام حاضره
قبل از آنکه به سمتم برگردد به آشپزخانه برگشتم …مشغول پر کردن کاسه های ماست بودم , از گوشه ی چشم دیدم که وارد آشپزخانه شد و با شانه هایی افتاده به سمت میز غذا رفت و نشست ,کاسه ها را دست گرفتم و به سمت میز رفتم …رو به رویش ننشستم نمیخواستم نگاهش به اثر دستش روی گونه ام بیفتد صندلی سمت چپش را بیرون کشیدم و نشستم …در سکوت غذا می خوردیم
نگاهم به بشقاب غذایش بود …کمتر از همیشه غذا کشیده بود و بیشتر با غذایش بازی می کرد, بالاخره غذایش را نیم خورده رها کرد…دست دراز کرد و دستم را که روی میز بود در دست گرفت و به عادت همیشه سمت لبهایش برد دستم را چرخاند,کف دستم را بوسید و آهسته گفت
_دست گلت درد نکنه
آهسته تر جواب دادم
_نوش جان

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان قلبم را پس بده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

45.000 تومان

یکی از کلیشه ای ترین عشق ها عشق دانشگاهی ولی چی‌ میشه اگه یه عشق چهار ساله بخاطر سکوت کردن هر دو نفر با پایان دوره دانشجویی پایان بگیره چی میشه اگر سالهابعد، بعد از یه شکست تو زندگی شون هر دو این بار به عنوان همکار همدیگه رو ببینن آیا تلاش میکنن تکه هاش شکسته یه عشق قدیمی بهم چسب بزنن؟

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

45.000 تومان

یکی از کلیشه ای ترین عشق ها عشق دانشگاهی ولی چی‌ میشه اگه یه عشق چهار ساله بخاطر سکوت کردن هر دو نفر با پایان دوره دانشجویی پایان بگیره چی میشه اگر سالهابعد، بعد از یه شکست تو زندگی شون هر دو این بار به عنوان همکار همدیگه رو ببینن آیا تلاش میکنن تکه هاش شکسته یه عشق قدیمی بهم چسب بزنن؟

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما
دسته:

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

توضیحات

دانلود رمان قلبم را پس بده

یکی از کلیشه ای ترین عشق ها عشق دانشگاهی ولی چی‌ میشه اگه یه عشق چهار ساله بخاطر سکوت کردن هر دو نفر با پایان دوره دانشجویی پایان بگیره چی میشه اگر سالهابعد، بعد از یه شکست تو زندگی شون هر دو این بار به عنوان همکار همدیگه رو ببینن آیا تلاش میکنن تکه هاش شکسته یه عشق قدیمی بهم چسب بزنن؟

تذکــــــــــر و اخطار:

هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده

در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به

موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.

 بخشی از رمان

حمیدم…حمید من! …هنوز خود را حمید من میدانست؟…پس چرا من شک داشتم؟…چرا فکر میکردم او دیگر فقط مال من نیست؟…چرا فکر میکردم آن افیون شوم حمیدم را از من گرفته؟…همانطور به چشمانش زل زده بودم که پلک هایش روی هم افتاد و صدای نفس هایش خبر از خوابیدن دوباره اش داد
کمی در آن حال ماندم و نگاهش کردم، هنوز هم چهره اش برایم خاص ترین چهره ی دنیا بود …هنوز هم صورتش با آن موها و ابروهای خرمایی مثل روز اول برایم تازگی داشت… چقدر دلم میخواست دست پیش ببرم و مثل گذشته موهای به هم ریخته اش را بیشتر بهم بریزم و بعد با لذت تماشایش کنم ،اما حیف ,ماه ها بود که دیگر دل و دماغ آن شیطنت ها را نداشتم…حس پیری داشتم …غم حمید پیرم کرده بود یا شاید کودک بازیگوش درونم از دیدن اوضاع آشفته ی ما گوشه ای کز کرده بود و دیگر حال و حوصله ی بازیگوشی نداشت
آرام خودم را از آغوشش بیرون کشیدم و به سمت آشپزخانه رفتم ,شاید آشپزی کمی حواسم را از بدبختی هایم پرت میکرد ,اما مگر میشد ؟…هر چیزی در آن خانه یاد گذشته را در قلب من زنده میکرد …وارد آشپزخانه ی دوست داشتنی ام شدم …چقدر روزی که برای اولین بار پا به آنجا گذاشته بودم از دیدن فضای فوق العاده اش هیجان زده شده بودم… چقدر حمید برای طراحی آنجا هزینه کرده بود… هنوز صدای جیغ ها و خنده های سرخوشم در گوشم بود…وقتی ذوق زده درب کابیت ها را باز و بسته میکردم صدایش را شنیده بودم که گفته بود
_دادم درست همون مدلی که دوست داشتی برات ساختنش اما قرار نیس شما همه ی وقتتو اینجا بگذرونی …درست از همه چی واجب تره !
و من در جواب تنها دستانم را دور گردنش حلقه کرده و صورت خندانش را غرق بوسه کرده بودم…چرا عمر خنده های ما انقدر کوتاه بود ؟
به سمت یخچال رفتمو بسته ی مرغ یخ زده را از فریزر خارج کرده روی کانتر گذاشتم ,در قابلمه به اندازه ی دونفر برنج ریختم هر چند میدانستم بازهم مقدار زیادی از آن اضافی خواهد ماند ,برنج را شستم و کته را بار گذاشتم…مشغول آماده کردن پیاز داغ بودم که صدای تلویزیون در خانه پیچید …بیدار شده بود …به سمت کانتر رفتم و از آنجا سرک کشیدم, روی کاناپه نشسته بود دستش را از آرنج تا زده پشت سرش گذاشته و سرش را به ساعدش تکیه داده بود, صورتش به سمت تلویزیون بود ,ظاهرا اخبار میدید اما میدانستم فکرش هزارجای دیگر است …به سمت اجاق گاز برگشتم و مرغ ها را سرخ کردم ,با آماده شدن غذا,میز غذا را چیده از آشپزخانه خارج شدم و با صدای خفه ای گفتم
_شام حاضره
قبل از آنکه به سمتم برگردد به آشپزخانه برگشتم …مشغول پر کردن کاسه های ماست بودم , از گوشه ی چشم دیدم که وارد آشپزخانه شد و با شانه هایی افتاده به سمت میز غذا رفت و نشست ,کاسه ها را دست گرفتم و به سمت میز رفتم …رو به رویش ننشستم نمیخواستم نگاهش به اثر دستش روی گونه ام بیفتد صندلی سمت چپش را بیرون کشیدم و نشستم …در سکوت غذا می خوردیم
نگاهم به بشقاب غذایش بود …کمتر از همیشه غذا کشیده بود و بیشتر با غذایش بازی می کرد, بالاخره غذایش را نیم خورده رها کرد…دست دراز کرد و دستم را که روی میز بود در دست گرفت و به عادت همیشه سمت لبهایش برد دستم را چرخاند,کف دستم را بوسید و آهسته گفت
_دست گلت درد نکنه
آهسته تر جواب دادم
_نوش جان

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان قلبم را پس بده”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *