دانلود رمان عشق غیرمجاز
80.000 تومان قیمت اصلی 80.000 تومان بود.67.500 تومانقیمت فعلی 67.500 تومان است.
اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .
دانلود رمان عشق غیرمجاز
من پریام دختری که عاشق مردی شده که از بچگی عمو صداش زده و حالا از نظر بقیه این یک عشق ممنوعهاس…
هفت ساله بودم که شهاب به زندگیمان آمد… پسر 18 سالهای بود که آقاجونم خرج تحصیلش را میداد، ارتباط نزدیکی داشتیم، دوستم داشت و لوسم میکرد، حالا که فکر میکنم میبینم مقصر اصلی تمام احساساتم خود اوست، منی که از کودکی با او و محبتهایش به این سن رسیدم، چرا نباید دلبسته اش میشدم؟
در کودکی همبازیام بود و در نوجوانی مشکلات درسی ام را رفع میکرد و گوش شنوای وراجیهایم بود…
اینطوری بگویم که شهاب بهترین عموی دنیای کودکی و نوجوانی ام بود، پدر که برایم اخم می کرد او نازکشم میشد، عاشق وقتی بودم که برای قهر به منزل خانجون میرفتم، شهاب بود که پذیرایم میشد، او بود که سرگرمم میکرد…
من با شهابی که یازده سال با من اختلاف سنی داشت حسابی راحت بودم، تنها او بود که دنیایم را درک میکرد و حتی به مزخرفاتم گوش میداد…
در واقع من محبت پدرم را هم از شهاب گدایی میکردم…
تا جایی که به خودم آمدم و دیدم دلباختهی مردی شدم که سالهاست عمو شهاب صدایش میزنم…
تذکــــــــــر و اخطار:
هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده
در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به
موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.
بخشی از رمان
کنار مامان ثریا می نشینم و دستش را میگیرم.
-ثُری خانم چند وقته از کرمت استفاده نکردی؟ زیر چشات تیره شده، پوست دستاتم حسابی خشکه!
دستش را با بی حوصلگی از میان انگشتانم میکشد.
-وقت گیر آوردی دختر؟ کرم میخوام چکار کنم وقتی سه ماهه شهابم رو ندیدیم!
گوشه لبم را می جوم.
-تماس نگرفته؟
سری تکان می دهد.
-تماس میگیره، به درد و دلم گوش میده، ولی تا میگم بیا خونه به قول شما امروزیا منو میپیچونه!
لبخندم با تلخی رفتار شهاب تلخند می شود، آهی می کشم و می گویم:
-عمو شهاب نیاد شما نباید یکم به خودت برسی؟ باز اگزما دستاتو اذیت میکنه ها!
با ناراحتی سرش را تاب می دهد.
-پدربزرگت ازش خیلی ناراحته، میگه بابت حرف یه وجب بچه جدی جدی مارو ول کرد رفت!
اخم هایم را درهم می کشم، یک وجب بچه را با من است، از کنارش بلند می شوم و میگویم:
-خب من دیگه میرم، کاری نداری مامان ثُری؟
رو ترش می کند.
-حالا چه زود بهت برمی خوره مادر!
-نه بهم برنخورد، میرم خونه کار دارم، هنوز مامانمو ندیدم، برم پیشش باشم که فردا صبح برمی گردم خوابگاه.
اشک درون چشمانش حلقه می زند.
-حالا انگار خونه تون چند کیلومتر دورتره، خوبه همین کنار گوش مایید، اون بچه رو از اینجا فراری دادی، خودتم گذاشتی رفتی خوابگاه، من از دست شما دوتا چکار کنم آخه؟
پشت سرش می روم و شانه هایش را ماساژ می دهم.
-مامان ثری بخوای هر بار میام این حرفای تکراری رو بزنی دیر به دیر میام خونه ها!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.