دانلود رمان زخم چین

قیمت اصلی 53.000 تومان بود.قیمت فعلی 49.500 تومان است.

اگر مالک اثر هستید و از انتشار ان رضایت ندارید به شماره ی  09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدید .

توضیحات

دانلود رمان زخم چین

اسم رمان: زخم چین
نویسنده: طیبه حیدرزاده
ژانر: عاشقانه، جنایی

پدرم اسمم رو اولدوز گذاشت به معنای ستاره، اما ستاره هام گاهی از آسمون سقوط می کنن.
زندگیم به اجبار گره خورد.
اجبار به ازدواج، اجبار به فرار، من عاشق امان جنگلبانی شدم که پر رمز و رازه!
امان، من از اجبارها گریختم؛ اما گرفتار عشق ممنوع تو گره خورده در سنت های طایفه جهان اوغلی ها شدم. طایفه ای که خون و اجبار، سرمایه اصلیشونه. طایفه‌ای که به خون و تعصب، بیشتر از هر چیز دیگه‌ای اهمیت می‌دادن و برای حفظ قدرت، از هیچ کاری دریغ نمی‌کردن…
حالا من مونده بودم و عشقی که مثل یه آتیش زیر خاکستر، هم می‌تونست نجاتم بده، هم نابودم کنه…!

 

تذکــــــــــر و اخطار:

هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده

در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به

موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.

 بخشی از رمان

 

امان، هر صبح به صدای دستفروش‌های دوره‌گرد که با گاری‌های چرخ‌دار از کوچه عبور می‌کنند، گوش می‌دهم؛ از میان صداهای ناآشنا، شاید طنین آوای صدایت را بشنوم.
اما تنها صدای خنده‌های از ته دل کودکان در حیاط قدیمی مدرسهٔ یونانی‌ها را می‌شنوم. گاهی هم صدای فریاد مادرهایی که از پنجره فریاد می‌زنند.
من در خانهٔ چوبی دوطبقه‌ای با رنگ و نمای رورفته زندگی می‌کنم که به هم تکیه داده‌اند و انگار اگر یکی فرو بریزد، بقیه هم فرو می‌ریزند.
لکه‌های عمیق روی دیوارها با رنگ‌های فیروزه‌ای، زرد کمرنگ و صورتی مرده پوشانده شده‌اند.
صبح‌ها با بوی عطر قهوهٔ غلیظ ترکی از کافهٔ کوچک دوست‌داشتنی زنده می‌شوم.
شب‌ها تنها صدای پارس سگ‌های ولگرد یا نالهٔ باد از درزهای چوبی را می‌شنوم.
من سه سال است که چون مهاجری در این کشور غریب، منتظر تو نشسته‌ام.
چون پیرمردهای بازنشستهٔ محلهٔ بالات، روی نیمکت کهنه می‌نشینم. آن‌ها با تسبیح در دست، از روزگار خوش بالات—که مرکز ارمنی‌ها و یونانی‌ها بود—لاف می‌زنند.
من منتظر تو، با همان اخلاق تند و سرزنش‌گرت، مانده‌ام.
من از عشقت به خودم مطمئن نبودم.
تو که دلت از سنگ خارا نبود.
من برای التیام بخشیدن به دردهایی که بر جان و تنم روا داشته‌بودی، به این بهشت جهنمی گونه پناه آورده‌ام.
پس، ای ناخدای گم‌گشته، بیا و برزخ زندگی مرا به بهشت مبدل کن.

فصل اول: اولین دیدار با تو

در دوردست، صاعقه‌ای درخشید و صدای رعب‌آورش در دل جنگل پیچید.
پالتوی کهنه‌ام از شدت خیسی به تنم چسبیده بود.
باران شلاق‌وار روی صورتم، مثل سنگ، تیز بارید.
انگشتان لاغرم را روی تنهٔ زمخت درخت توسکا کشیدم.
دلم نمی‌خواست مثل توسکا عمری طولانی داشته باشم؛ صد سال؟
تن زخمی و پای زخمی‌ام را روی زمین دراز کرده و به درخت زیبایم تکیه دادم.
منتظر مرگی زیبا بودم. آخرین تصویرم، آسمانی خاکستری با قطرات ریز باران سرد بود که روی صورتم می‌ریخت.
آیا کسی از خانواده‌ام دلتنگم می‌شد؟
آیا دلِ سنگِ عماد برای ناخواهری دردسرسازش تنگ می‌شد؟
دلِ صخره‌مانند درنا چی؟
چه رویای تلخی! رویای روزهای که عماد هنوز جنس دلش سنگ خارا نبود.
رویای آن روزهای تلخ و شیرین در خانهٔ اجاره‌ای مشترک محلهٔ مارال بخیر.
روزهایی که عماد املت دوپیازه را روی پیک‌نیک گازی می‌پخت و مرا بچه‌گربه می‌نامید.
دوباره رعد و برقی در آسمان درخشید. جغد برفی در بالای درخت افرا هوهو کرد.
خاطرات قدیمی با طعمی بد در ذهنم جاری شد.
بابا طاهر، کجای زندگی بیابانم بود؟

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رمان زخم چین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط