دانلود رمان راس جنون از نوا

نویسنده : نوا

ژانر : عاشقانه _ اجتماعی _ معمایی

تعداد صفحات : 2997

فرمت فایل : PDF

خلاصه :

رمان راس جنون اثر نوا، داستانی نفس‌گیر از عشق، جنون و معمایی تاریک که مرز بین عقل و دیوانگی را به چالش می‌کشد. با شخصیت‌هایی پیچیده و احساسی سرشار، این رمان روایتی است از عشقی که تا مرز نابودی پیش می‌رود.

«راس جنون» روایتی از عشقی آتشین در دل بازی‌های خطرناک ذهن و قلب است. معمایی که هر گره‌اش، به راز بزرگی در گذشته شخصیت‌ها ختم می‌شود. برای عاشقان داستان‌های پرتعلیق و روابطی که بر لبه تیغ احساس و عقل پیش می‌روند، این کتاب یک انتخاب بی‌نقص است.

«راس جنون» داستان دختری به نام مهساست؛ دختری با گذشته‌ای مبهم که سال‌هاست تلاش می‌کند خاطرات تاریک کودکی و نوجوانی‌اش را فراموش کند. او در ظاهر یک زندگی آرام دارد، ولی درونش، قلبی زخمی و ذهنی پر از راز در حال فریاد زدن است. آرامش شکننده زندگی‌اش با دیدن مردی به نام سامیار به هم می‌ریزد؛ مردی که حضورش چیزی فراتر از یک آشنایی اتفاقی به نظر می‌رسد.

سامیار مردی جذاب، مرموز و در عین‌حال خطرناک است؛ کسی که از همان ابتدا رفتارش نشان می‌دهد که چیزهای زیادی درباره مهسا می‌داند. مکالمات کوتاه و نگاه‌های نافذش، به مهسا حس تعقیب شدن و در عین‌حال کششی عجیب می‌دهد. آشنایی آن‌ها در یک تصادف ناگهانی در خیابان آغاز می‌شود، اما قدم به قدم، مهسا درمی‌یابد که سامیار نه‌تنها از گذشته او خبر دارد، بلکه شاید بخشی از همان اتفاقات تلخ باشد.

هر فصل کتاب، مانند یک قطعه پازل، بخشی از گذشته مهسا را آشکار می‌کند:

کودکی‌ای که با خشونت پدر و سکوت پر از ترس مادر گذشت؛ فراری شبانه از خانه؛ پناه بردن به خانواده‌ای دیگر؛ و حادثه‌ای که همه زندگی‌اش را زیر و رو کرد. اما این پازل تنها مربوط به مهسا نیست. سامیار هم گذشته‌ای سنگین دارد—برادرش در حادثه‌ای مرموز کشته شده و او مطمئن است که مهسا می‌تواند کلید حل این معما باشد.

بین آن‌ها رابطه‌ای شکل می‌گیرد که همان‌قدر که پر از کشش و عشق است، خطرناک و شکننده هم هست. مهسا سعی می‌کند از او فاصله بگیرد، اما هر بار اتفاقی، نگاه یا حتی یک تماس تلفنی او را دوباره به مدار سامیار برمی‌گرداند. سامیار از یک سو نجات‌دهنده و تنها تکیه‌گاه اوست، و از سوی دیگر، مردی که شاید بیشترین زخم را به او زده باشد.

تعلیق داستان وقتی اوج می‌گیرد که مهسا متوجه می‌شود وقایع گذشته‌اش به قتل یک مرد مرموز در سال‌های دور گره خورده؛ قتلی که پلیس هرگز نتوانست راز آن را کشف کند. سامیار همزمان هم متهم است و هم بازپرس شخصی این پرونده. بین رازهای خانوادگی، عشق ممنوع و وحشت دوباره زنده شدن خاطرات، مهسا مجبور می‌شود انتخابی کند: بماند و حقیقت را بداند، یا فرار کند و در جهل امن باقی بماند.

پایان داستان، تکان‌دهنده و تلخ‌وشیرین است. معمای قتل حل می‌شود، اما این حل شدن نه آرامش می‌آورد و نه فراموشی. «راس جنون» نشان می‌دهد که گاهی عشق و دیوانگی دو سر یک خط‌اند؛ و مرز میان نجات و نابودی، به باریکی یک نگاه است.