دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱ نویسنده: a_farsi

دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱ نویسنده: a_farsi
توضیحات

دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱

جلد۲ این کتاب بنام این زن دیوانه است
نویسنده: a_farsi
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: 525
نوع فایل: pdf

 

حکایت زندگی دختری ست که دنیایش کوچک است. محدود به مادربزرگ پیر و عشق پاکش به پسر عمویش… اما با فهمیدن رازی تلخ و عجیب مجبور می شود از عزیز و عشقش دل بکند و به تهران برود …

 

خلاصه رمان خورشید همیشه گرم نیست

همه بودند.از مهران و نرگس تا دختر عموی عزیز،فرخنده خانم که دلش می خواست خورشید عروسش شود… اهالی محل و محمود آقا قصاب و زن چاق و اخمویش… آقای سالاری و پسر دومی با عروسش… همه بودند و خورشید لبخند زد از عزیز بودن عزیز… پیرزن سپید مویی که سوادی نداشت ولی قرآن را زیبا می خواند… آیه الکرسی ذکر همیشگی اش بود برای سلامتی بقیه… دانه های ریز تسبیح جا انداخته بود بین انگشتانش… قلبش فشرده شد… سخت بود باور مرگ در نزدیکی اش…

 

میان جمعیت سیاهپوش گورستان، ترسید، از سنگی که روی قبر گذاشته بودند، از اشک هایی که مثل روز خاکسپاری نبودند… از بغض هایی که نبودند… حتی از خرما و حلوای روی سنگ هم ترسید و عقب کشید، مرگ چیز وحشتناکی بود و بدتر از آن فراموش شدن… عزیز داشت فراموش می شد… حتی خود او هم این روزها گاهی یادش رفته بود داغدار نبودن عزیز است، فراموش کرده بود روسری سیاهش را به سر کند و یواشکی توی آینه به زیباتر شدنش با آن شال سرخ لبخند نزند…

 

پیرمرد روضه خوان از نبودن عزیز زجه می زد و نرگس فقط داد می کشید و عزیز را صدا می زد… نه بغضی داشت و نه خشی در صدایش… اشک های خورشید سرازیر شد و باز خودش را عقب کشید وقتی همه نزدیک قبر می شدند و فاتحه می خواندند… به درختی کهنسال تکیه داد و چشمانش را بست… فکر کرد چیزی از عزیز

زیر آن همه خاک باقی مانده؟ از آن پوست روشن با لک های قهوه ای… از آن چشمان بی فروغ ولی مهربان… سرش را به شدت تکان داد،کاش می شد فکرش فلج شود و…

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱ نویسنده: a_farsi”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

29.000 تومان

دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱

جلد۲ این کتاب بنام این زن دیوانه است

نویسنده: a_farsi

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات: 525

نوع فایل: pdf

 

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱ نویسنده: a_farsi

29.000 تومان

دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱

جلد۲ این کتاب بنام این زن دیوانه است

نویسنده: a_farsi

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات: 525

نوع فایل: pdf

 

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

توضیحات

دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱

جلد۲ این کتاب بنام این زن دیوانه است
نویسنده: a_farsi
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحات: 525
نوع فایل: pdf

 

حکایت زندگی دختری ست که دنیایش کوچک است. محدود به مادربزرگ پیر و عشق پاکش به پسر عمویش… اما با فهمیدن رازی تلخ و عجیب مجبور می شود از عزیز و عشقش دل بکند و به تهران برود …

 

خلاصه رمان خورشید همیشه گرم نیست

همه بودند.از مهران و نرگس تا دختر عموی عزیز،فرخنده خانم که دلش می خواست خورشید عروسش شود… اهالی محل و محمود آقا قصاب و زن چاق و اخمویش… آقای سالاری و پسر دومی با عروسش… همه بودند و خورشید لبخند زد از عزیز بودن عزیز… پیرزن سپید مویی که سوادی نداشت ولی قرآن را زیبا می خواند… آیه الکرسی ذکر همیشگی اش بود برای سلامتی بقیه… دانه های ریز تسبیح جا انداخته بود بین انگشتانش… قلبش فشرده شد… سخت بود باور مرگ در نزدیکی اش…

 

میان جمعیت سیاهپوش گورستان، ترسید، از سنگی که روی قبر گذاشته بودند، از اشک هایی که مثل روز خاکسپاری نبودند… از بغض هایی که نبودند… حتی از خرما و حلوای روی سنگ هم ترسید و عقب کشید، مرگ چیز وحشتناکی بود و بدتر از آن فراموش شدن… عزیز داشت فراموش می شد… حتی خود او هم این روزها گاهی یادش رفته بود داغدار نبودن عزیز است، فراموش کرده بود روسری سیاهش را به سر کند و یواشکی توی آینه به زیباتر شدنش با آن شال سرخ لبخند نزند…

 

پیرمرد روضه خوان از نبودن عزیز زجه می زد و نرگس فقط داد می کشید و عزیز را صدا می زد… نه بغضی داشت و نه خشی در صدایش… اشک های خورشید سرازیر شد و باز خودش را عقب کشید وقتی همه نزدیک قبر می شدند و فاتحه می خواندند… به درختی کهنسال تکیه داد و چشمانش را بست… فکر کرد چیزی از عزیز

زیر آن همه خاک باقی مانده؟ از آن پوست روشن با لک های قهوه ای… از آن چشمان بی فروغ ولی مهربان… سرش را به شدت تکان داد،کاش می شد فکرش فلج شود و…

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان خورشید همیشه گرم نیست جلد۱ نویسنده: a_farsi”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *