دانلود رمان ارباب زاده نویسنده: الهام فعله گری

دانلود رمان ارباب زاده نویسنده: الهام فعله گری

دانلود رمان ارباب زاده نویسنده: الهام فعله گری
توضیحات

دانلود رمان ارباب زاده

نویسنده: الهام فعله گری

ژانر: عاشقانه،اربابی

تعدادصفحات: 953

نوع فایل: pdf

 

 

خلاصه: صبح یکی از روزهای اواخر تابستان بود. عمارت میان درختان سرسبز مثل یک بنای رویایی در بهشت میماند که

در یکی از بزرگترین اتاقهای آن، مرد با ابهت و تنومندی با بیقراری قدم میزد. عاقبت طاقت نیاورد و با صدای بلندی گفت:

مهتاج… مهتاج! زنی مسن با لباسهایی گرانقیمت جلو امد: بله ارباب؟ – همه چیز مرتبه؟ بچه ها هستن؟

بله آقا، همه پائین منتظر شما هستن. خواهش میکنم نگران نباشید…

بخشی از رمان

 

سیمین روی صندلی گهوارهای نشست و درحالی که صندلی به آرامی به جلو و عقب خم میشد و او با حرص پایش را تکان میداد،

 

با غضب گفت: ارباب حتی جلوی غریبه ها هم باید به جوری نشون بده که سبحان از همه براش عزیزتره! و با پوزخند ادامه داد:

 

نورچشمی!!! انگار خدا بعد از تا دختر کور و کچل، سبحان رو به ارباب داده و با عصبانیت پایش را روی پای دیگرش انداخت.

 

فرحناز که مشغول شیر دادن به میشا بود، با لحنی دلگیرانه گفت: آقا اونقدر که به سبحان خان علاقه داره به شهاب خان که

 

پسر بزرگشونه اهمیت نمیده! مریم لبخند زد: بس کنید دیگه خودتون رو ناراحت نکنید و رو کرد به سیمین: سیمین جون،

 

سبحان خان برادرته، چه اشکالی داره که ارباب هواشو داشته باشه؟ در ضمن ارباب به همه ی بچه هاش توجه داره! فرحناز ابرو درهم کشید:

 

امابه سبحان خان توجه بیشتری داره! سبا جلوی اینه ایستاد و موهای سیاه و بافتهاش را به زیر روسری فرستاد و گفت:

 

دانلود رمان ارباب زاده الهام فعله گری

این حرفها رو ول کنین، راستش شنیده ام مهمانهای ارباب فرنگ زندگی میکردن، مثل اینکه چندساله برگشتن تهران، درسته؟

 

سیمین پاسخ داد: آره، توهم حواست رو جمع کن، پسرشون، مهیار، خیلی زیرچشمی بهت نگاه میکرد، فکر میکنم چشمش رو گرفتی!

 

سبا سرخ شد و سر به زیر گرفت. در همین حین درب اتاق باز شد و مهتاج با صورتی برافروخته وارد شد و در حالی که سعی میکرد

 

صدایش بالا نرود، گفت: همه جمع شدین اینجا؟! مهمانها پائین تنهان! سیمین از جا برخاست: من باید به پسرم سر بزنم از صبح تا حالا کنار خدمتکاره،

 

حالا شما چرا اینقدر عصبانی هستید؟ . عصبانی نباشم؟ شما که میدونین اینها چقدر برای ارباب مهم هستن، باید به بهترین نحو ازشون پذیرایی بشه، سبا؟

 

تو چی میخوای از جون اون اینه؟! با مریم و فرحناز برین کنار مهمونها، زشته، متوجه شدین؟!

 

فرحناز کلافه از جا برخاست: چشم خانوم، آقایون کجا هستن؟ – همه رفتن تا

 

اطراف رو ببینن.

دیدگاه خود را ثبت کنید

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رمان ارباب زاده نویسنده: الهام فعله گری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14.900 تومان

دانلود رمان ارباب زاده

نویسنده: الهام فعله گری

ژانر: عاشقانه،اربابی

تعدادصفحات: 953

نوع فایل: pdf

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

دانلود رمان ارباب زاده نویسنده: الهام فعله گری

14.900 تومان

دانلود رمان ارباب زاده

نویسنده: الهام فعله گری

ژانر: عاشقانه،اربابی

تعدادصفحات: 953

نوع فایل: pdf

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

توضیحات

دانلود رمان ارباب زاده

نویسنده: الهام فعله گری

ژانر: عاشقانه،اربابی

تعدادصفحات: 953

نوع فایل: pdf

 

 

خلاصه: صبح یکی از روزهای اواخر تابستان بود. عمارت میان درختان سرسبز مثل یک بنای رویایی در بهشت میماند که

در یکی از بزرگترین اتاقهای آن، مرد با ابهت و تنومندی با بیقراری قدم میزد. عاقبت طاقت نیاورد و با صدای بلندی گفت:

مهتاج… مهتاج! زنی مسن با لباسهایی گرانقیمت جلو امد: بله ارباب؟ – همه چیز مرتبه؟ بچه ها هستن؟

بله آقا، همه پائین منتظر شما هستن. خواهش میکنم نگران نباشید…

بخشی از رمان

 

سیمین روی صندلی گهوارهای نشست و درحالی که صندلی به آرامی به جلو و عقب خم میشد و او با حرص پایش را تکان میداد،

 

با غضب گفت: ارباب حتی جلوی غریبه ها هم باید به جوری نشون بده که سبحان از همه براش عزیزتره! و با پوزخند ادامه داد:

 

نورچشمی!!! انگار خدا بعد از تا دختر کور و کچل، سبحان رو به ارباب داده و با عصبانیت پایش را روی پای دیگرش انداخت.

 

فرحناز که مشغول شیر دادن به میشا بود، با لحنی دلگیرانه گفت: آقا اونقدر که به سبحان خان علاقه داره به شهاب خان که

 

پسر بزرگشونه اهمیت نمیده! مریم لبخند زد: بس کنید دیگه خودتون رو ناراحت نکنید و رو کرد به سیمین: سیمین جون،

 

سبحان خان برادرته، چه اشکالی داره که ارباب هواشو داشته باشه؟ در ضمن ارباب به همه ی بچه هاش توجه داره! فرحناز ابرو درهم کشید:

 

امابه سبحان خان توجه بیشتری داره! سبا جلوی اینه ایستاد و موهای سیاه و بافتهاش را به زیر روسری فرستاد و گفت:

 

دانلود رمان ارباب زاده الهام فعله گری

این حرفها رو ول کنین، راستش شنیده ام مهمانهای ارباب فرنگ زندگی میکردن، مثل اینکه چندساله برگشتن تهران، درسته؟

 

سیمین پاسخ داد: آره، توهم حواست رو جمع کن، پسرشون، مهیار، خیلی زیرچشمی بهت نگاه میکرد، فکر میکنم چشمش رو گرفتی!

 

سبا سرخ شد و سر به زیر گرفت. در همین حین درب اتاق باز شد و مهتاج با صورتی برافروخته وارد شد و در حالی که سعی میکرد

 

صدایش بالا نرود، گفت: همه جمع شدین اینجا؟! مهمانها پائین تنهان! سیمین از جا برخاست: من باید به پسرم سر بزنم از صبح تا حالا کنار خدمتکاره،

 

حالا شما چرا اینقدر عصبانی هستید؟ . عصبانی نباشم؟ شما که میدونین اینها چقدر برای ارباب مهم هستن، باید به بهترین نحو ازشون پذیرایی بشه، سبا؟

 

تو چی میخوای از جون اون اینه؟! با مریم و فرحناز برین کنار مهمونها، زشته، متوجه شدین؟!

 

فرحناز کلافه از جا برخاست: چشم خانوم، آقایون کجا هستن؟ – همه رفتن تا

 

اطراف رو ببینن.

دیدگاه خود را ثبت کنید

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رمان ارباب زاده نویسنده: الهام فعله گری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *