دانلود رمان ارباب دلها نویسنده: ساغر دانشمند

دانلود رمان ارباب دلها نویسنده: ساغر دانشمند
توضیحات

دانلود رمان ارباب دلها

نویسنده: ساغر دانشمند

ژانر: عاشقانه

تعدادصفحات: 126

نوع فایل: pdf

 

 

خلاصه: ریما دختری از جنس شیشه و قلبی از جنس سنگ که نسبت به همه ی مرد های اطرافش بی اعتماده و آنها رو موجودی کم ارزش و بی ارزش می‌بینه

حالا آیا ریما ی قصه ی ما همیشه همینجوری می مونه ؟

 

قسمتی از رمان: روی تختم دراز کشیدم و به سقف اتاقم خیره شدم. به زندگیم فکر کردم؛ به اتفاق هایی که توی این چند سال برام اتفاق افتاده. به کاری که بابا با من و مامان کرد. به کم محلی هاش با مامان به سردی رفتارش با من داشت. واقعا دلیل همه ی این کارها چی میتونه باشه؟ چرا من نتونستم هیچ وقت مثل بچه های دیگه که وقتی از کسی یا چیزی ناراحت هستند، با پدرشون همدردی می کنند و پدر شون هم با آغوش باز این همدردی رو می پذیرند؛ باشم؟ چرا پدرم، کسی که باید مرد زندگی من باشه ولی نبود غم خوار همسرش باشه ولی نبود؛ باید کاری کنه که من از تمام هم جنس هاش متنفر بشم؟

 

که بخوام به فکر انتقام از جنس مذکر بی افتم؟ گاهی اوقات به خودم میگم، چرا باید تاوان کارهای بابا رو بقیه بدن؟ ولی بعد به خودم نهیب میزنم؛ مگه بابا وقتی داشت کثیف ترین کار دنیا رو انجام می داد به فکر ما بود؟ به کلمه مقدس مادر قسم میخورم که انتقام تمام بدی هایی که به ما کرد رو از تک تک هم جنس هاش می گیرم. به خودش کاری ندارم چون مطمئن هستم اون بالایی یه جایی تلافی می کنه. نفرین نمی کنم؛ چون بلد نیستم چون همچین کلمه ای توی لغت نامه ی قلب من نیست. فقط سپردمش به خدا. روی پهلو دراز کشیدم و چشم هام رو بستم . انقدر خسته بودم که خوابم برد.

 

با صداهایی که از پایین می اومد از خواب بیدار شدم. به سختی روی تختم نشستم؛ سرم کمی گیج می رفت. به تاج تختم تکیه دادم و چشم هام رو بستم. صداهایی که از پایین می اومد هر بی حوصله پوفی کشیدم و از اتاقم بیرون رفتم هر لحظه بیش تر می شد. همین که پا توی پذیرایی گذاشتم ، کیمیا به سمتم اومد و با لحن طلبکارانه ای گفت به به، بالاخره از خواب بیدار شدید مادمازل؟ با گیجی گفتم تو اینجا چی کار می کنی؟ پشت چشمی نازک کرد و به سمت مامان رفت. کیمیا: اومده بودم دیدن خاله جونم. من-پس کامران کجاست؟ یک دفعه کیمیا جوری برگشت به سمتم که از ترس یک قدم عقب رفتم…

 

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان ارباب دلها نویسنده: ساغر دانشمند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20.000 تومان

دانلود رمان ارباب دلها

نویسنده: ساغر دانشمند

ژانر: عاشقانه

تعدادصفحات: 126

نوع فایل: pdf

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

دانلود رمان ارباب دلها نویسنده: ساغر دانشمند

20.000 تومان

دانلود رمان ارباب دلها

نویسنده: ساغر دانشمند

ژانر: عاشقانه

تعدادصفحات: 126

نوع فایل: pdf

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

توضیحات

دانلود رمان ارباب دلها

نویسنده: ساغر دانشمند

ژانر: عاشقانه

تعدادصفحات: 126

نوع فایل: pdf

 

 

خلاصه: ریما دختری از جنس شیشه و قلبی از جنس سنگ که نسبت به همه ی مرد های اطرافش بی اعتماده و آنها رو موجودی کم ارزش و بی ارزش می‌بینه

حالا آیا ریما ی قصه ی ما همیشه همینجوری می مونه ؟

 

قسمتی از رمان: روی تختم دراز کشیدم و به سقف اتاقم خیره شدم. به زندگیم فکر کردم؛ به اتفاق هایی که توی این چند سال برام اتفاق افتاده. به کاری که بابا با من و مامان کرد. به کم محلی هاش با مامان به سردی رفتارش با من داشت. واقعا دلیل همه ی این کارها چی میتونه باشه؟ چرا من نتونستم هیچ وقت مثل بچه های دیگه که وقتی از کسی یا چیزی ناراحت هستند، با پدرشون همدردی می کنند و پدر شون هم با آغوش باز این همدردی رو می پذیرند؛ باشم؟ چرا پدرم، کسی که باید مرد زندگی من باشه ولی نبود غم خوار همسرش باشه ولی نبود؛ باید کاری کنه که من از تمام هم جنس هاش متنفر بشم؟

 

که بخوام به فکر انتقام از جنس مذکر بی افتم؟ گاهی اوقات به خودم میگم، چرا باید تاوان کارهای بابا رو بقیه بدن؟ ولی بعد به خودم نهیب میزنم؛ مگه بابا وقتی داشت کثیف ترین کار دنیا رو انجام می داد به فکر ما بود؟ به کلمه مقدس مادر قسم میخورم که انتقام تمام بدی هایی که به ما کرد رو از تک تک هم جنس هاش می گیرم. به خودش کاری ندارم چون مطمئن هستم اون بالایی یه جایی تلافی می کنه. نفرین نمی کنم؛ چون بلد نیستم چون همچین کلمه ای توی لغت نامه ی قلب من نیست. فقط سپردمش به خدا. روی پهلو دراز کشیدم و چشم هام رو بستم . انقدر خسته بودم که خوابم برد.

 

با صداهایی که از پایین می اومد از خواب بیدار شدم. به سختی روی تختم نشستم؛ سرم کمی گیج می رفت. به تاج تختم تکیه دادم و چشم هام رو بستم. صداهایی که از پایین می اومد هر بی حوصله پوفی کشیدم و از اتاقم بیرون رفتم هر لحظه بیش تر می شد. همین که پا توی پذیرایی گذاشتم ، کیمیا به سمتم اومد و با لحن طلبکارانه ای گفت به به، بالاخره از خواب بیدار شدید مادمازل؟ با گیجی گفتم تو اینجا چی کار می کنی؟ پشت چشمی نازک کرد و به سمت مامان رفت. کیمیا: اومده بودم دیدن خاله جونم. من-پس کامران کجاست؟ یک دفعه کیمیا جوری برگشت به سمتم که از ترس یک قدم عقب رفتم…

 

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان ارباب دلها نویسنده: ساغر دانشمند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *