دانلود رمان آتش سودای دل اثر مبینا نورافکن
نویسنده:مبینا نورافکن
ژانر: عاشقانه
تعدادصفحات: 311
نوع فایل: pdf
قسمتی از رمان:
بعد از خوردن شام سفره رو جمع کردم و ظرف ها رو شستم، بابا بخاطر قرص هاش زود خوابیده بود و منم جام رو گوشه ترین مکان خونه انداختم، گوشی قدیمی و از کار افتادم رو گرفتم و به باران یکی از دوستای نزدیک که از دبیرستان باهم بودیم پی ام دادم. اون تقریبا از همه چیز خبر دار بود.. پس میتونستم امشب رو باهاش درد و دل کنم تا کمی خالی بشم. از برگشتن مهرداد گفتم اون هم می گفت باید آروم باشم و جلوش کم نیارم. درست می گفت، کم اوردن جلوی این مرد مغرور و عوضی بدترین کار بود!
با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم، نگاهی به اطراف انداختم. هوا تقریبا به روشنایی میزد، دستی به صورتم کشیدم و کلافه و خواب الود بلند شدم.
حس و حال سر کار اون هم صبح به این زودی رو نداشتم، نگاه پر بغضی به رخت خواب گرمم انداختم!
اما چاره ای نبود باید بلند می شدم و می رفتم. با کرختی از روی تشک بلند شدم و به سمت حیاط رفتم از توی حوض آب روی صورتم پاشیدم از سردی آب و هوای خنکی که به صورتم میخورد لرزیدم.
از توی طنابی که توی حیاط وصل بود مانتو مشکیم رو
															
		
		
		
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.