دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf

دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf

دانلود رمان عاشقی ممنوع
توضیحات

دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf

سر یه کل کل ساده زندگیم تغییر کرد
کسی که دوسش داشتم تصادف کرد و وقتی توی کما بود به اجبار صیغه یه پسر پولدار شدم… مجبور بودم به این ازدواج زوری تن بدم چون فیلممون توی فضای مجازی پخش شده بود و پای آبروی ما در میون بود اون پسر یکی از آقازاده ها بود و من توی یکی از بوتیک هاش کار می‌کردم…درست وقتی که فکر می‌کردم عاشقش شدم عشق سابقم از کما بیرون اومد و این تازه شروع ماجرا بود

تذکــــــــــر و اخطار:

هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده

در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به

موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.

 بخشی از رمان

جعبه پیتزا را با مخلفاتش جلویش گذاشت…
یک لیوان بزرگ نوشابه پر کرد و آماده باش کنارش گذاشت نفس عمیقی کشید و گوشی روی حالت لایو اینستا گذاشت.
_سلام خدمت فالوئورهای عزیزم…مینو دو صفر هشت هستم … امروز اومدم با یک پیتزای گنده خفن…پر پنیر… سفارشی از پارمیدا پیتزا…
این را که گفت یک قاچ پیتزا را برداشت و با ذوق به پنیر کش آمده است اشاره کرد و با ولع مشغول خوردن شد.
_مینو…بیا این آشغالا رو ببر دم در…الان ماشین آشغالی میره خونه بوی گوه میگیره…
مهین دید جوابش را نمی دهد در اتاقش را به ضرب باز کرد.
_مینو کری…میگم خونه بوی گوه گرفته…این بی صاحاب ها رو ببر در…خفه شدیم…
لقمه در دهان مینو پرید و به سرفه افتاد و به زور و بدبختی لایو را قطع کرد.
آبرویش جلوی آن همه آدم به باد رفته بود .
_مامااان!
_یامان… ورپریده مگه قرار نشد امشب اینا رو ببری دم در؟یه شب ازت کار خواستم خیر سرم…
آبرویش که به باد رفته بود نفس پر حرصی کشید و بی خیال ادامه ی کل کل با مادرش شد و کلاهش را پایین تر کشید و از روی صندلی بلند شد و از اتاق خارج شد.
پیج بزرگی نداشت اما برای همان تعداد هم خون به جگر شده بود.
تمام تلاش و هنر و خلاقیت خودش را به کار گرفته بود ازکلیپ های طنز گرفته تا خوردن غذاهای عجیب و غریب.

کیسه زباله به دست با آن قیافه پسر کشش از پله ها پایین رفت و با بی حوصلگی تا سر کوچه قدم بر داشت.
یکی از آهنگ های رپ مورد علاقه اش را زیر لب میخواند و با خودش ادا و اطوار در می آورد.
چند قدم مانده به سطل بزرگ سر کوچه قبل از اینکه صدای جیغ ترمز به گوشش برسد ماشین مدل بالایی به او برخورد کرد و با سر به سمت سطل زباله شوت شد و جیغش به هوا رفت.
وضعیت اسفباری داشت.
وسط سطل سر و ته و با دردی که به جانش نشسته بود داشت از عصبانیت منفجرش می‌کرد.
_خوبی؟زنده ای؟
صدای پسری که به گوشش خورد بیشتر اعصابش را به هم ریخت.
هر چه تقلا کرد نتوانست خودش را رها کند.
گوشه هودی گشادش گیر کرده بود و نمی دانست چه خاکی به سرش بریزد.
آخر سر پسرک با نور فلش گوشی او را آزاد کرد و کمکش کرد از سطل عمومی سر کوچه بیرون بیاید

 

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قیمت اصلی: 65.000 تومان بود.قیمت فعلی: 60.000 تومان.

دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf

سر یه کل کل ساده زندگیم تغییر کرد
کسی که دوسش داشتم تصادف کرد و وقتی توی کما بود به اجبار صیغه یه پسر پولدار شدم… مجبور بودم به این ازدواج زوری تن بدم چون فیلممون توی فضای مجازی پخش شده بود و پای آبروی ما در میون بود اون پسر یکی از آقازاده ها بود و من توی یکی از بوتیک هاش کار می‌کردم…درست وقتی که فکر می‌کردم عاشقش شدم عشق سابقم از کما بیرون اومد و این تازه شروع ماجرا بود

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

دانلود رمان عاشقی ممنوع

قیمت اصلی: 65.000 تومان بود.قیمت فعلی: 60.000 تومان.

دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf

سر یه کل کل ساده زندگیم تغییر کرد
کسی که دوسش داشتم تصادف کرد و وقتی توی کما بود به اجبار صیغه یه پسر پولدار شدم… مجبور بودم به این ازدواج زوری تن بدم چون فیلممون توی فضای مجازی پخش شده بود و پای آبروی ما در میون بود اون پسر یکی از آقازاده ها بود و من توی یکی از بوتیک هاش کار می‌کردم…درست وقتی که فکر می‌کردم عاشقش شدم عشق سابقم از کما بیرون اومد و این تازه شروع ماجرا بود

  • خرید و دانلود امن از کتاب خوان
  • گارانتی محصولات
  • دسترسی نامحدود به فایل محصول در صورت ثبت نام
  • درگاه ارز دیجیتال معتبر برای کاربران خارج از کشور
  • پشتیبانی و ارتباط مستقیم با ما

ارتباط با پشتیبانی

مشکلی وجود دارد ؟

اگر مالک اثر هستید و از انتشار آن رضایت ندارید به شماره ی 09221706572 در تلگرام یا واتس اپ پیام بدهید .

توضیحات

دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf

سر یه کل کل ساده زندگیم تغییر کرد
کسی که دوسش داشتم تصادف کرد و وقتی توی کما بود به اجبار صیغه یه پسر پولدار شدم… مجبور بودم به این ازدواج زوری تن بدم چون فیلممون توی فضای مجازی پخش شده بود و پای آبروی ما در میون بود اون پسر یکی از آقازاده ها بود و من توی یکی از بوتیک هاش کار می‌کردم…درست وقتی که فکر می‌کردم عاشقش شدم عشق سابقم از کما بیرون اومد و این تازه شروع ماجرا بود

تذکــــــــــر و اخطار:

هرگونه استفاده از جلد و متن کتاب به صورت زیراکس، بازنویسی، ضبط کامپیوتری، تهیه CD، نمایشنامه، فیلم¬نامه و استفاده

در سایت¬های مختلف بدون اجازه کتبی ناشر و مؤلف ممنوع است و در صورت مشاهده از متخلفان به

موجب بند۵ از ماده ۲ قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان تحت پیگرد قانونی قرار می¬گیرند.

 بخشی از رمان

جعبه پیتزا را با مخلفاتش جلویش گذاشت…
یک لیوان بزرگ نوشابه پر کرد و آماده باش کنارش گذاشت نفس عمیقی کشید و گوشی روی حالت لایو اینستا گذاشت.
_سلام خدمت فالوئورهای عزیزم…مینو دو صفر هشت هستم … امروز اومدم با یک پیتزای گنده خفن…پر پنیر… سفارشی از پارمیدا پیتزا…
این را که گفت یک قاچ پیتزا را برداشت و با ذوق به پنیر کش آمده است اشاره کرد و با ولع مشغول خوردن شد.
_مینو…بیا این آشغالا رو ببر دم در…الان ماشین آشغالی میره خونه بوی گوه میگیره…
مهین دید جوابش را نمی دهد در اتاقش را به ضرب باز کرد.
_مینو کری…میگم خونه بوی گوه گرفته…این بی صاحاب ها رو ببر در…خفه شدیم…
لقمه در دهان مینو پرید و به سرفه افتاد و به زور و بدبختی لایو را قطع کرد.
آبرویش جلوی آن همه آدم به باد رفته بود .
_مامااان!
_یامان… ورپریده مگه قرار نشد امشب اینا رو ببری دم در؟یه شب ازت کار خواستم خیر سرم…
آبرویش که به باد رفته بود نفس پر حرصی کشید و بی خیال ادامه ی کل کل با مادرش شد و کلاهش را پایین تر کشید و از روی صندلی بلند شد و از اتاق خارج شد.
پیج بزرگی نداشت اما برای همان تعداد هم خون به جگر شده بود.
تمام تلاش و هنر و خلاقیت خودش را به کار گرفته بود ازکلیپ های طنز گرفته تا خوردن غذاهای عجیب و غریب.

کیسه زباله به دست با آن قیافه پسر کشش از پله ها پایین رفت و با بی حوصلگی تا سر کوچه قدم بر داشت.
یکی از آهنگ های رپ مورد علاقه اش را زیر لب میخواند و با خودش ادا و اطوار در می آورد.
چند قدم مانده به سطل بزرگ سر کوچه قبل از اینکه صدای جیغ ترمز به گوشش برسد ماشین مدل بالایی به او برخورد کرد و با سر به سمت سطل زباله شوت شد و جیغش به هوا رفت.
وضعیت اسفباری داشت.
وسط سطل سر و ته و با دردی که به جانش نشسته بود داشت از عصبانیت منفجرش می‌کرد.
_خوبی؟زنده ای؟
صدای پسری که به گوشش خورد بیشتر اعصابش را به هم ریخت.
هر چه تقلا کرد نتوانست خودش را رها کند.
گوشه هودی گشادش گیر کرده بود و نمی دانست چه خاکی به سرش بریزد.
آخر سر پسرک با نور فلش گوشی او را آزاد کرد و کمکش کرد از سطل عمومی سر کوچه بیرون بیاید

 

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دانلود رمان عاشقی ممنوع pdf”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *